کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوابق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوابق
لغتنامه دهخدا
سوابق . [ س َ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سابقه : گمان نمیباشد که شتر ... سوابق تربیت را به لواحق کفران خویش مقابله روا دارد. (کلیله و دمنه ). بحقوق صحبت و ممالحت و سوابق دوستی و مخالطت بیاراسته . (کلیله ودمنه ). سوابق معدلت امیر عادل ناصرالدین ... سعی نمود...
-
جستوجو در متن
-
هم رتبه
لغتنامه دهخدا
هم رتبه . [ هََ رُ ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ) هم رتبت . هم پایه . || در تداول ، دو تن که از نظر سوابق شغلی و مزایای اداری برابر باشند.
-
نامسبوق
لغتنامه دهخدا
نامسبوق . [ م َ ] (ص مرکب ) بی سابقه . که مربوط به سابقه ای نیست . || بی خبر. بی اطلاع . که از گذشته ٔ امری خبر ندارد. که مطلع و محیط بر سوابق کاری نیست .
-
لواحق
لغتنامه دهخدا
لواحق . [ ل َ ح ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لاحق . ملحقات . پیوستها به دنبال چیزی . (منتخب اللغات ). || ج ِ لاحقة : و بر آنجمله که در احیای سوابق معدلت امیر عادل ناصرالدین ... سعی نمود تا آن رابه لواحق خویش بیاراست . (کلیله و دمنه ). گمان نمی باشد که شنزبه سو...
-
نابولیون مارینی
لغتنامه دهخدا
نابولیون مارینی . (اِخ ) مؤلف کتاب «تنزه العباد فی مدینة بغداد» است . موضوع کتاب مذکور شرح مختصری است پیرامون سوابق تاریخی و اوضاع جغرافیایی بغداد. رجوع به معجم المطبوعات ص 1834 شود.
-
عزالدین کاشانی
لغتنامه دهخدا
عزالدین کاشانی . [ ع ِزْ زُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) وزیر سلطان طغرل سلجوقی بود. آنگاه که سلطان به اتابکان مظنون گشت عزالدین را که سوابق اخلاص با آنان داشت ، همراه پسرش در قلعه ٔ همدان بقتل رساند. (از دستور الوزراء ص 220).
-
زاپوروغ
لغتنامه دهخدا
زاپوروغ . (اِخ ) نام قزاقهایی است که در سوابق ایام در دنیپرسکونت داشته اند. اینان درخدمت لهستان و سوئد و روسیه بوده اند و زمانی هم در تحت حمایت دولت عثمانی علیه روسها فعالیت میکرده اند.کاترین دوم اینان را از اوطان خود حرکت و بسال 1175م . در وادی قوبا...
-
طوارق
لغتنامه دهخدا
طوارق . [ طَ رِ] (ع اِ) ج ِ طارقه . (منتهی الارب ). حادثه های سوء بشب . بلاها که بشب رسد : از طوارق ایام و حوادث روزگار مصون و محروس مانده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 410). حواشی ممالک از سوابق خلل و طوارق زیغ و زلل پاک کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 365). ا...
-
پیما
لغتنامه دهخدا
پیما. (اِخ ) یکی از اقوام اصیل آمریکای شمالی که در زوایای شمال غربی بکسیک و در جمهوری آریزونا از جماهیر متفقه جای دارند. مردمانی قوی هیکل و تندرست و دارای تناسب اعضاء کاملند و مقیم در ده باشند و بزراعت اشتغال دارند و ببافتن پاره ای از منسوجات پنبه ای...
-
سدت
لغتنامه دهخدا
سدت . [ س ُدْ دَ ] (از ع ، اِ) سدة. بیماریی که سبب بستن راه تنفس شود : مدتها در مضایق آن سدت و مفالق آن کربت بماندم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 17). رجوع به سدة شود. || در خانه : و این حسنه با سوابق ایادی و عواطف و سوالف عوائد و عوارف که در مدت عمر از س...
-
صغر سن
لغتنامه دهخدا
صغر سن . [ ص ِ غ َ رِ س ِن ن ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خردی عمر و خردسالی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).- صغر سن گرفتن ؛ در تداول عامه ٔ امروز گرفتن حکم از مراجع رسمی قضائی است مبتنی بر اینکه سن شخص از میزانی که در شناسنامه ٔ او قید گردیده بفلان مقدا...
-
مخالصت
لغتنامه دهخدا
مخالصت . [ م ُ ل َ ص َ ] (ع اِمص ) دوستی خالص و بی ریا و راستی و صداقت و اخلاص . (ناظم الاطباء): میمنه و میسره و قلب و جناح ِ آن را به حقوق صحبت و ممالحت و سوابق اتحاد و مخالصت بیاراسته .(کلیله و دمنه چ مینوی ص 33). کیفیت موالات و افتتاح مؤاخات ایشا...
-
بزرگ فرمان
لغتنامه دهخدا
بزرگ فرمان . [ ب ُ زُ ف َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) فرمان عظیم . || با فرمان بزرگ . در سوابق ایام آنرا که اکنون بعربی وزیر خوانند و بعد از شاه حکم او بر همه روان است بپارسی بزرگ فرمان خواندندی ، و در تاریخ فارس آمده که کیخسرو چون خدمات گودرز را بدید او ر...
-
ممالحت
لغتنامه دهخدا
ممالحت . [ م ُ ل َ / ل ِ ح َ] (از ع ، اِمص ) ممالحة. بر یکدیگر اعتماد کردن . || نان و نمک خوردن . همسفره بودن . || (اِمص ) نمک خوارگی . همسفرگی : غرض من از آوردن نام این مردمان دو چیز است ، یکی آنکه با این قوم صحبت و ممالحت بوده است . (تاریخ بیهقی چ ...