کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سه هشت وجهی سه گوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ثمن
لغتنامه دهخدا
ثمن . [ ث ُ ] (ع اِ) هشت یک . || سه تسو. || هشتم حصه . (لغت نامه ٔ مقامات حریری ): ثمن الدایره ؛ هشت یک دایره . ج ، اثمان .
-
سندانی
لغتنامه دهخدا
سندانی . [ س ِ ] (ص نسبی ) منسوب به سندان . || (اِ) یکی از استخوانهای سه گانه ٔ گوش میانی که آنرا سندان گوش نیز گویند.
-
خرع
لغتنامه دهخدا
خرع . [ خ َ رَ ] (ع اِ) داغی در گوش گوسپند که دو خط بدرازا در گوش آن داغ کنند تا گوش وی سه پاره گردد و پاره ٔ میانی بر جوف گوش آویزان شود. || نرمی مفاصل . || سستی در چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || تحیر. ...
-
هشت منظر
لغتنامه دهخدا
هشت منظر. [ هََ م َ ظَ ] (اِخ ) به معنی هشت مرعی است که هشت بهشت باشد. (برهان ) : یک دو شد از سه حرفش ، چاراصل و پنج شعبه شش وز و هفت خسرو، نُه قصر و هشت منظر. خاقانی .|| هشت فلک را نیز گویند که فلک البروج و فلک زحل و فلک مشتری و فلک مریخ و فلک آفتاب...
-
مسطون
لغتنامه دهخدا
مسطون . [ ] (اِ) و آن بر دو گونه است ، مسطون کبیر، و آن از زیت سه اوقیه واز شراب سه اوقیه و هشت غرامی و از عسل چهار اوقیه و نیم است و مسطون صغیر و آن از زیت شش درخمی و از شراب بیست غرامی و از عسل نه درخمی باشد. (بحر الجواهر).
-
ابرکافان
لغتنامه دهخدا
ابرکافان . [ ] (اِخ ) نام جزیره ای به خلیج فارس ، هشت فرسنگ در سه فرسنگ . (نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی ). شاید نام باستانی یکی از جزایر کنونی خلیج بوده است .
-
لچکی
لغتنامه دهخدا
لچکی . [ ل َ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به لچک . سه گوش . مثلث شکل . جامه یا نقشی به صورت مثلث متساوی الاضلاع .
-
چوپر
لغتنامه دهخدا
چوپر. [ پ َ ] (اِ) نام بازی معروف در هند که چهار رکن دارد و هر رکنی بیست وچهار خانه ، هشت در طول و سه در عرض . بنابراین بازی بر سه قرعه و شانزده مهره است ، چنانکه هر ربعی رنگی خاص داشته باشد : خزان نموده مگر چو پری خیابان راکه رنگ باخته دیدیم ما گلست...
-
چاراصل
لغتنامه دهخدا
چاراصل . [ اَ ] (اِ مرکب ) عناصر اربعه (آب و خاک و باد و آتش ) : یک دو شد از سه حرفش چاراصل و پنج شعبه شش روز و هفت اختر نه قصر و هشت منظر.خاقانی .
-
ماندلین
لغتنامه دهخدا
ماندلین . [ دُ ] (فرانسوی ، اِ) سازی است شبیه سه تار که دارای هشت سیم است و تارهای آن مانند ویولن دو به دو هم صدا کوک و با ناخن و انگشت نواخته می شود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
منزلی
لغتنامه دهخدا
منزلی . [ م َ زِ ] (ص نسبی ) منسوب به منزل . مربوط به خانه و سرای و بیت : پس صناعت تدبیر منزل که آن را حکمت منزلی خوانند، نظر باشد در حال این جماعت بر وجهی که مقتضی مصلحت عموم بود. (اخلاق ناصری ). حکمت عملی منشعب به سه شعبه است اول خلقی دوم منزلی سوم...
-
هفت برگ
لغتنامه دهخدا
هفت برگ . [ هََ ب َ ](اِ مرکب ) دارویی است که آن را مازریون میگویند، دفع مرض استسقا می کند. (برهان ). برگ درختی است شیردار به قدر درخت سماق و بر دو سه رنگ است و به شیرازی آن را هشت رو و به عربی مازریون نامند. (از انجمن آرا).
-
گمان پذیر
لغتنامه دهخدا
گمان پذیر. [ گ ُپ َ ] (نف مرکب ) عذرپذیر. (از آنندراج ) : زآن سه نکته که گوش گیر شدش دل نازک گمان پذیر شدش .میرخسرو (از آنندراج ).
-
شلل گوش
لغتنامه دهخدا
شلل گوش . [ ش َ ل َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) سگ شکاری که موی بسیار بر گوش او رسته و گوشهایش فروآویخته باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) : سه چیزت می برد غم از دل ریش اگر اهل دلی دست آر و مندیش سمند گورتاز و ...
-
ثلث
لغتنامه دهخدا
ثلث . [ ث ُ ] (ع اِ) سه . || سه یک . سوم بخش . || لفظ معدول است از ثلاثة. دو دانگ . (زمخشری و ملخص اللغات حسن خطیب ). ج ، اُثلاث . || قسمی از خطوط یا قلم های اسلامی . قط قلم ثلث به پهنای هشت موی یال برذون است . نام خطی است از خطوط هفتگانه که عبارت اس...