کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سه تلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سه تلو
لغتنامه دهخدا
سه تلو. [ س ِ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش گاوبندی شهرستان لار، واقع در 8 هزارگزی باختر گاوبندی ، کنار راه شوسه ٔ سابق بوشهر به لنگه . جلگه ، گرمسیری و مالاریایی است . دارای 357 تن سکنه ٔ فارسی زبان . آب آن از چاه و باران تأمین می شود. محصو...
-
واژههای مشابه
-
یی سه سه
لغتنامه دهخدا
یی سه سه . [ س ِ س ِ ] (اِخ ) نامی که چینیان به یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی داده بودند. (از احوال و اشعار رودکی ص 195). و رجوع به یزدگرد سوم شود.
-
کوله سه
لغتنامه دهخدا
کوله سه . [ ل ِ س ِ ] (اِخ ) نام مزرعه ای است که در دهستان گوادر بخش گیلان شهرستان شاه آباد واقع است و ییلاق ایل کلهر است و در هنگام برداشت محصول 200 تن سکنه دارد. مزرعه ٔ سرازک در شمال این روستا با 30 خانوار سکنه جزء این ده محسوب می شود. (از فرهنگ ج...
-
سه گانیان
لغتنامه دهخدا
سه گانیان . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. دارای 122 تن سکنه . آب آن از زرینه رود. محصول آنجا غلات ، چغندر، توتون و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سه گاه
لغتنامه دهخدا
سه گاه . [ س ِ] (اِ مرکب ) نام نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء).
-
سه گرگان
لغتنامه دهخدا
سه گرگان . [ س ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرگوز بخش سلوانای شهرستان ارومیه . دارای 265 تن سکنه . آب آن از دره ٔ ناری و چشمه . محصول آنجا غلات ، توتون ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ا...
-
سه گنبدان
لغتنامه دهخدا
سه گنبدان . [ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) رجوع به گچساران شود.
-
سه گنبدان
لغتنامه دهخدا
سه گنبدان .[ س ِ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) عبارت از قلعه ٔ سنگوان است که در شیراز به سپیدان مشهور است . و آن سه قلعه بود که در آنجا جمشید ساخته است : اول استخر و دوم قلعه ٔ شکسته و سوم قلعه ٔ سنگوان . و نیز یکصد و چهل ستون بر سر پشته برآورده و کوشکی بطول یک...
-
سه گوش
لغتنامه دهخدا
سه گوش . [ س ِ ] (اِ مرکب ) مثلث . (فرهنگستان ). مثلث و هر چیز که دارای سه زاویه باشد. (ناظم الاطباء).
-
سه گوشه
لغتنامه دهخدا
سه گوشه . [ س ِ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) گیاهی خاردار که اشترخار نیز گویند. (ناظم الاطباء).
-
سه گوهر
لغتنامه دهخدا
سه گوهر. [ س ِ گ َ / گُو هََ ] (اِ مرکب ) موالید ثلاث یعنی حیوان ، نبات و جماد. (برهان ) (ناظم الاطباء).
-
سه آسیابه
لغتنامه دهخدا
سه آسیابه . [ س ِ ب َ ](اِخ ) دهی است از دهستان کوهدخت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 360 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ چنار و رود گوداربهمن . محصول آنجا غلات ، لبنیات ، پشم . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است . ساکنین از ...
-
سه اسبه
لغتنامه دهخدا
سه اسبه . [ س ِ اَ ب َ / ب ِ ] (ص نسبی مرکب ) کنایه از تعجیل و شتاب . و کسی که در کارها تعجیل و شتاب کند و سبب آن آن است که چون شخصی خواهد که بتعجیل و زود بجایی رود سه اسب همراه میبرد تا هر کدام که مانده شوددیگری را سوار شود. (برهان ) (از فرهنگ رشیدی...
-
سه ام
لغتنامه دهخدا
سه ام . [ س ِ اُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) سوم . سیم : جواب سه ام آن است که ... (ابوالفتوح رازی ). پس علی روز سه ام [ بعد از ضربت عبدالرحمن ملجم ] از جهان بیرون رفت . (مجمل التواریخ و القصص ).