کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهل انگاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کار سرسری
لغتنامه دهخدا
کار سرسری . [ رِ س َ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کار سطحی .- کار سرسری کردن ؛ سهل انگاری کردن . رجوع به سهل انگاری کردن شود.
-
آسان گیری
لغتنامه دهخدا
آسان گیری . (حامص مرکب ) سهل انگاری . مداهنه .
-
لاقیدی
لغتنامه دهخدا
لاقیدی . [ ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) بی قیدی . سهل انگاری . لاابالی گری .
-
لاابالیگری
لغتنامه دهخدا
لاابالیگری . [ اُ گ َ ](حامص مرکب ) بی باکی . بی مبالاتی . لاقیدی . سهل انگاری .
-
ولنگاری
لغتنامه دهخدا
ولنگاری . [ وِ ل ِ ] (حامص مرکب ) حالت و عمل ولنگار. لاابالیگری . سهل انگاری . بی قیدی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مس-امحةً
لغتنامه دهخدا
مس-امحةً. [ م ُ م َ ح َ تَن ْ ] (ع ق ) از روی مسامحه . با سهل انگاری . با اهمال .
-
ولنگاری کردن
لغتنامه دهخدا
ولنگاری کردن . [ وِ ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، هرزه بودن . ول بودن . ویلان بودن . || سهل انگاری کردن . بی بندوباری کردن .
-
سست عزمی
لغتنامه دهخدا
سست عزمی . [ س ُ ع َ ] (حامص مرکب ) عمل سست عزم . بی اراده بودن . || سهل انگاری : نامه ٔ بزرگان بی مهر از ضعیفی رای و سست عزمی بوده . (نوروزنامه ).
-
مسامحه کردن
لغتنامه دهخدا
مسامحه کردن . [ م ُ م َ ح َ / م ِ ح ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سهل انگاری کردن . تساهل نمودن . مدارا کردن . اغماض کردن . و رجوع به مسامحه شود.
-
مساهلت
لغتنامه دهخدا
مساهلت . [ م ُ هََ ل َ ] (ع مص )مساهلة. مساهله . آسان گرفتن و سهل پنداشتن و نیز به معنی سستی کردن . (غیاث ). مسامحه و سهل انگاری و سستی . (ناظم الاطباء). آسان گزاری . آسانی کردن با کسی . آسان گرفتن . آسان گیری . مسامحت . تسامح . مسامحه . و رجوع به مس...
-
مساهلة
لغتنامه دهخدا
مساهلة. [ م ُ هََ ل َ ] (ع مص ) مساهلت . مساهله . آسانی کردن با کسی . (منتهی الارب ). با کسی آسان فراگرفتن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). نرم کردن و آسان گرفتن با کسی . (اقرب الموارد). سهل انگاری کردن . سهل گرفتن . آسان گرفتن . و رجو...
-
جزاف
لغتنامه دهخدا
جزاف . [ ج ِ ] (ع مص ) بگزاف گرفتن . (منتهی الارب ). از روی حدس و تخمین عمل کردن . (از اقرب الموارد). سهل انگاری کردن . (از متن اللغة). تقول لمن یرسل کلامه ارسالاً من غیر قانون ، جازف فی کلامه . فاقیم منهج الصواب ، مقام الکیل و الوزن . (از اقرب الموا...
-
اشیره
لغتنامه دهخدا
اشیره . [ ] (اِخ ) مجسمه ٔ چوبی اشتورت است . در تمام کتاب مقدس به همین معنی وارد گشته الا در کتاب پیدایش . لفظ عبرانیش غیر از این وبمعنی درخت زا میباشد. قوم اسرائیل محکوم بودند که اشیره را خراب کنند ولی بسیار اوقات در انجام دادن این مأموریت سهل انگا...
-
محابات
لغتنامه دهخدا
محابات . [ م ُ ] (ع مص ) محابا. محاباة. رجوع به محابا و محاباة شود.- محابات کردن ؛ ترسیدن .- || کوتاهی و سهل انگاری کردن . فروگذاشتن : اگر محاباتی کند جانش برفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 118).- || ملاحظه و طرفداری و جانبداری کردن .
-
متجوز
لغتنامه دهخدا
متجوز. [ م ُ ت َ ج َوْ وِ ] (ع ص ) آسان فرا گیرنده کاری را. (آنندراج ). کسی که کاری را به سهل انگاری می کند. (ناظم الاطباء). || آن که در نماز گزاردن تغافل و تکاهل می کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || آن که سخن به مجاز می گوید. (ناظم الاطباء)...