کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سهراب
لغتنامه دهخدا
سهراب . [ س ُ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بیرانوند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
سهراب
لغتنامه دهخدا
سهراب . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب . دارای 2078 تن سکنه . آب آن از نهر آغمیان و چشمه . محصول آنجا غلات ، حبوبات ومحصول دامی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سهراب
لغتنامه دهخدا
سهراب . [ س ُ ] (اِخ )نام پسر رستم زال است که مادر او تهمینه دختر شاه سمنگان است که بفرماندهی لشکریان تورانی بجنگ ایران آمد و با رستم در حالیکه یکدیگر را نمی شناختند جنگید و بدست او کشته شد. (فرهنگ فارسی معین ) : کنون رزم سهراب و رستم شنودگرها شنیدست...
-
واژههای مشابه
-
کلاته سهراب
لغتنامه دهخدا
کلاته سهراب . [ ک َ ت ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوده چناران بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد محلی کوهستانی و سردسیر است و سکنه 662 تن . آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات ، بنشن ، انگور، و شغل مردم زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
سوسن سهراب
لغتنامه دهخدا
سوسن سهراب . [ سو س َ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندیکا بخش زراس شهرستان اهواز. دارای آن 310 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سهراب وندی
لغتنامه دهخدا
سهراب وندی . [ س ُ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 240 تن سکنه . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات ، لبنیات ، پشم .ساکنین از طایفه ٔ امرائی بوده و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)...
-
چشمه سهراب
لغتنامه دهخدا
چشمه سهراب . [ چ َ م َ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان که در 36 هزارگزی باختر صحنه ، کنار شوسه ٔ کرمانشاه به سنقر واقع است . کوهستانی و معتدل است و 135 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ دینور و چشمه ، محصولش غلات ، برن...
-
جستوجو در متن
-
سرخاب
لغتنامه دهخدا
سرخاب . [ س ُ ] (اِخ ) سهراب پسر رستم را نیز سرخاب میگفته اند. (برهان ). نام پسر رستم که به سهراب مشهور شده است . (آنندراج ).نام پسر رستم که او را سهراب هم نام است . (غیاث ).
-
برزو
لغتنامه دهخدا
برزو. [ ب ُ ] (اِخ ) در ملحقات شاهنامه فرزند سهراب و نواده ٔ رستم است اما این انتساب براساسی نیست .
-
زنده رزم
لغتنامه دهخدا
زنده رزم . [ زِ دَ / دِ رَ ] (اِخ ) نام پهلوانی است تورانی وزیر سهراب بن رستم که رستم به یک مشت کار او را ساخت . (برهان )(آنندراج ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). نام پهلوانی است تورانی . (فرهنگ رشیدی ). نام خال سهراب بوده که رستم او را کشته ....
-
ژنده
لغتنامه دهخدا
ژنده . [ ژَ دَ ] (اِخ ) مخفف ژنده رزم . رجوع به ژنده رزم و ژند شود : زمانی همی بود سهراب دیرنیامد بنزدیک او ژنده شیر. فردوسی .چو بشنید سهراب برجست زودبیامد بر ژنده برسان دود.فردوسی .
-
شروین
لغتنامه دهخدا
شروین . [ ش َرْ ] (اِخ ) ابن سرخاب بن مهر مردان بن سهراب بن باوبن شاپوربن کیوس ، هفتمین از اسپهبدان طبرستان است . (یادداشت مؤلف ).
-
شهریار
لغتنامه دهخدا
شهریار. [ ش َ ] (اِخ ) ابن شروین بن سرخاب بن مهرمردان بن سهراب بن باوبن شاپوربن کیووس . هشتمین از اسپهبدان طبرستان . (یادداشت مؤلف ).