کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنیابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س َ ] (اِ) رستنی باشد که بر درختها پیچد و به عربی عشقه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). عشقه بود که بر درخت پیچد. (لغت فرس اسدی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || سان که مثل و مانند و رسم و عادت و طرز و روش باشد. || سنان . نیزه . (برهان ) (آنندراج ).
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س َن ن ] (ع مص ) تیز کردن کارد را بفسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیز کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || نصب کردن سنان به نیزه . || مالیدن دندان را به سواک . || سخت راندن شتران را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیک راندن شتر. (تاج المصادر بیهقی )...
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. دارای 100 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ جراحی . محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و ساکنین از طایفه ٔ آل ابوکرو می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔنصار بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . دارای 350 تن سکنه . آب آن از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد. محصول آنجا حنا، مختصری انگور و خرما. شغل اهالی آنجا زراعت ، ماهیگیری ، حصیربافی و گلاب گیری است . ساکنین از...
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [ س ِن ن ] (ع اِ) دندان . || سال . (منتهی الارب ). || عمر. مدت عمر. زندگانی . هنگام از عمر. (ناظم الاطباء). عمر. (منتهی الارب ). سال و عمر. مؤنث است در مردم باشد یا غیر آن . ج ، اسنان . (آنندراج ). || گاو دشتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گاو ن...
-
سن
لغتنامه دهخدا
سن . [س ِ ] (اِ) حشره ای است که رطوبت ساق خوشه های گندم و جو بمکد و آنرا خشک یا نزار کند. (یادداشت مؤلف ).
-
نکته یابی
لغتنامه دهخدا
نکته یابی . [ ن ُ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب ) عمل نکته یاب . رجوع به نکته یاب شود.
-
دقیقه یابی
لغتنامه دهخدا
دقیقه یابی . [ دَقی ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) عمل دقیقه یاب . نکته سنجی . باریک بینی . درک لطائف و نکت . و رجوع به دقیقه یاب شود.
-
راه یابی
لغتنامه دهخدا
راه یابی . (حامص مرکب ) عمل راهیاب . راه یافتن .
-
ژرف یابی
لغتنامه دهخدا
ژرف یابی . [ ژَ ] (حامص مرکب ) اندازه گیری عمق چیزی . || تعمق .
-
مزه یابی
لغتنامه دهخدا
مزه یابی . [ م َ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) ادراک مزه ها، و آن قوه ای است در حیوان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عمل مزه یافتن .
-
بهره یابی
لغتنامه دهخدا
بهره یابی . [ ب َ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) سود بردن . بهره مندی .کامیابی . || شرکت . (فرهنگ فارسی معین ).
-
خرده یابی
لغتنامه دهخدا
خرده یابی . [ خ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ریزه یابی . نکته گیری . || عیب جویی . || نقادی .
-
کله سن
لغتنامه دهخدا
کله سن . [ ؟ س َ ](اِخ ) از شعب طایفه ٔ عکاشه است که از طوایف هفت لنگ ایل بختیاری است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ، ص 74).
-
کریستن سن
لغتنامه دهخدا
کریستن سن . [ کْری / ک ِ ت ِ س ِ ] (اِخ ) آرتور کریستن سن . استاد دانشگاه کپنهاگ در 9 ژانویه ٔ 1875م . ولادت یافت و در 30 مارس 1945م . بدرود حیات گفت . تحصیلات او در دانشگاه کپنهاگ بود. زبان شناسی را نزد استاد فاضل وسترگارد فراگرفت ، سپس نزد آندرآس خ...