کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنگلج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنگلج
لغتنامه دهخدا
سنگلج . [ س َ گ ِ ل َ ] (اِخ ) نام محله ای بود در تهران .پارک فعلی شهر تهران بجای آن محلت ساخته شده است .
-
جستوجو در متن
-
گذر تقی خان
لغتنامه دهخدا
گذر تقی خان . [ گ ُ ذَ رِ ت َ ] (اِخ ) محله ای است در طهران ، در جنوب خیابان سپه و شمال سنگلج .
-
روستاملحم
لغتنامه دهخدا
روستاملحم . [ ] (اِخ ) ناحیه ای است در حدود ماوراءالنهر بنزدیکی سنگلج . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 121).
-
چال حصار
لغتنامه دهخدا
چال حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) نام محله ای در شهر تهران . نام یکی از محلات تهران . مؤلف مرآت البلدان نویسد: «نام کوچه ای است در محله سنگلج تهران ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 74). و رجوع به عنوان بعد شود.
-
چال حصار
لغتنامه دهخدا
چال حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «در قدیم گودال بزرگی بوده است در محله ٔ سنگلج تهران به این اسم که همه ساله ایام عاشورا اهالی تهران در آنجا ازدحام کرده شبیه حادثه ٔ کربلا را در می آورده اند و در غیر آن ایام از نقاط کثیف تهران بوده و...
-
درخونگاه
لغتنامه دهخدا
درخونگاه . [ دَ ] (اِخ ) از محلات قدیم تهران و در بخش «سنگلج » قرار داشت . سالخوردگان تهرانی نام آن را به مناسبت کشته شدن یک تن بر سر مقدم و مؤخر بودن «نخل » در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار دانند، اما ظاهراً قدیمتر از این اتفاق باید باشد و در قدی...
-
کدخدا
لغتنامه دهخدا
کدخدا. [ ک َخ ُ ] (اِ مرکب ) کدخدای . صاحب خانه باشد چه کد بمعنی خانه و خدا بمعنی صاحب ومالک آمده است . (برهان ) (از جهانگیری ) : به نزدیک مهمان شد آن پاک رای همی برد خوان از پسش کدخدای . فردوسی .خانه ٔ محمود را مسعود باید کدخدای خانه ٔ شیر عرین را ک...
-
دسته
لغتنامه دهخدا
دسته . [ دَ ت َ / ت ِ ] (اِ) هر چیز که نسبت به دست دارد. (آنندراج ). || دستینه . خط نوشته . دستخط : گوئی که به پیرانه سر از می بکشم دست آن باید کز مرگ نشان یابی و دسته . کسائی .و مراد از این دست همانست که حافظ گوید در این بیت «یا ز دیوان قضا خط امانی...
-
طهران
لغتنامه دهخدا
طهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه ی...