کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ثنوی
لغتنامه دهخدا
ثنوی . [ ث َ ن َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به اثنان یا اثنی عشر در صورتی که علم باشد. || منسوب به ثنویة قائلین بدو اصل : کسی که با تو دم از اتحاد و صدق نزداگر چه هست موحد یکی است با ثنوی . سوزنی .از ثنای توبسی بی خبر است هم چنان چون ثنوی از توحید ...
-
ثنوی
لغتنامه دهخدا
ثنوی . [ ث َوا ] (ع اِ) سروپای شتر قمار. || اسم است استثنا را، و هر چه که آن را استثنا کنند. ثُنیا.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکر سنوی . محدث است .
-
مسانهات
لغتنامه دهخدا
مسانهات . [ م ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ مسانهة. رجوع به مسانهة شود. || مواجبهای سنوی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
سالیانه
لغتنامه دهخدا
سالیانه . [ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب ) آنچه در سال برای کسی از مواجب یا مزد مقرر شده است . || زندگانی . عمر. (اشتنگاس ). || (ص نسبی ، ق مرکب ) سالانه . در سال . سنوی . حولی : سالیانه یکصد هزار تومان عایدی ملک دارد.
-
حسن دراوی
لغتنامه دهخدا
حسن دراوی . [ ح َ س َ ن ِ دَ ] (اِخ ) ابن احمد هداجی مغربی . درگذشته ٔ 1006 هَ . ق . او راست : شرح صغرای سنوی و شرح کبرا. (هدیة العارفین ج 1 ص 290).
-
دائرةالبروج
لغتنامه دهخدا
دائرةالبروج . [ ءِ رَ تُل ْ ب ُ ] (ع اِ مرکب ) مدار کره ٔ زمین در حرکت سالانه بدور آفتاب . مدار سنوی زمین . مدار شمسی زمین . رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل دائرةالبروج شود.
-
مستأنف
لغتنامه دهخدا
مستأنف . [ م ُ ت َءْ ن َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استیناف . رجوع به استئناف و استیناف شود. || از سرگرفته . نو. از نو. مجدد. جدید. از سر.- امر مستأنف ؛ کار نو که کسی نکرده باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).- مستأنف علیه ؛ پژوهش خوانده . (فره...
-
مواضعه
لغتنامه دهخدا
مواضعه . [ م ُ ض َ ع َ / ض ِ ع ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) مواضعة. مواضعت . قرارداد و شرکت با هم . آگاهی از رای یکدیگر و همرایی و گفتگوی با هم . (ناظم الاطباء). موافقت در امری . نهادن بر... بر چیزی با یکدیگرسازواری و موافقت نمودن . با یکدیگر قرار امری داد...
-
تاریخ اوستایی قدیم
لغتنامه دهخدا
تاریخ اوستایی قدیم . [ خ ِ اَ وِ یی ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آقای تقی زاده در گاه شماری آرند: اولین شکل گاه شماری که از آن (قمری کبیسه دار) در قوم اوستایی خبر داریم و اثرش باقی است «گاه شماری اوستایی قدیم » است که مربوط بفصول شمسی است و بظن قو...
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . (حرف ) نشانه ٔ حرف سی و دوم یعنی آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای ابجدی است . در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند. نام آن «یا»، «یاء»، «ی » و «یی » است و در خط به صورتهای زیر نوشته و با اصطلاحات «ی تنها» چ...