کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنوات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنوات
لغتنامه دهخدا
سنوات . [ س َ ن َ ] (ع اِ) ج ِسنة. (غیاث ) (منتهی الارب ). سالها. (ناظم الاطباء).- سنوات آتیه ؛سالهای آینده .- سنوات ماضیه ؛ سالهای گذشته .
-
جستوجو در متن
-
طاهر
لغتنامه دهخدا
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) محمدبن عمادالدین حسن یکی از مورخان هندوستان است . او را کتابی است موسوم به روضةالطاهرین که شامل وقایع سنوات تا 1015 هَ . ق . میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
طیب
لغتنامه دهخدا
طیب . [ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد مکنی به ابومحمد. او راست : قلائد النحر فی وفیات اعیان الدهر که ترجمه ٔ احوال را بترتیب سنوات تا سال 927 هَ. ق . تدوین کرده است . (کشف الظنون چ اسلامبول ج 2).
-
جامع دماوند
لغتنامه دهخدا
جامع دماوند. [ م ِ ع ِ دَ وَ ] (اِخ ) مسجدی است در دماوند که تاریخ بنای مسجد اصلی معلوم نیست ولی در ستون طرف راست محراب نوشته شده که این عمارت به امر خواجه یاقوت درسال 812 هَ .ق . انجام شده است . در سنوات بعد نیز تعمیراتی در آن شده است ، و خود مسجد د...
-
معمولی
لغتنامه دهخدا
معمولی . [ م َ ] (ص نسبی ) مأخوذ از تازی ، معتادو رسمی و مقرری و استمراری . (ناظم الاطباء). عادی .- حروف معمولی ؛ حروف مطبعه که ریز باشد در همان قالب ، مقابل حروف سیاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- معمولی سنوات ؛ مقرری و انعام که همه ساله داده م...
-
ابوتغلب
لغتنامه دهخدا
ابوتغلب . [ اَ ت َ ل ِ ] (اِخ ) عدةالدوله غضنفربن ناصرالدوله حسین ، از بنوحمدان . او پس از خلع پدر در سال 348 هَ . ق . امارت یافت و در سال 369 درگذشت . آل بویه در فاصله ٔ سنوات 367 و 369 دست او را از الجزیره کوتاه کردندو سمیاطی معروف نخست معلم و سپس ...
-
ادریک
لغتنامه دهخدا
ادریک . [ اُ دُ ] (اِخ ) از مردم شهر پردنن یکی از روحانیین . وی بعهد سلطان ابوسعیدخان از سلاطین ایلخانی بعنوان تفتیش کلیساهای عیسوی بین سنوات 716 و 718 هَ . ق . به ایران آمد واز راه ایران بهند و چین رفت و از او سفرنامه ای باقیست که برای فهم اوضاع آن ...
-
بارام
لغتنامه دهخدا
بارام . (اِخ ) یکی از شهرهای هند است : بارام داخل هنداست و در آن بلده بتی است بر یک پهلو خفتیده و در بعضی از سنوات بی متحرکی بر پای ایستد و ازو صدائی ظاهر میشود و این معنی علامت ارزانی و رفاهیت باشد و درسالی که این حرکت از آن بت صادر نگردد در آن شهر ...
-
حاجی شهربان
لغتنامه دهخدا
حاجی شهربان . [ ش َ ] (اِخ ) از امراء عصر مغول است و چنانکه از ذیل جامعالتواریخ رشیدی ، تألیف حافظ ابرو بر می آید وی در سنوات 745 و 746 - 748 هَ . ق . حیات داشته و او را پسری بوده است بنام امیروفادار که بدست ملک اشرف کشته شده است . رجوع به ذیل جامعا...
-
صنار
لغتنامه دهخدا
صنار. [ ص َن ْ نا ] (اِ) در تداول عامه ، مخفف صد دینار است و آن سکه ای بود از مس معادل دو شاهی و ده عدد آن یک قران (یک ریال ) و سالها رائج بود. تاریخ انتشار آن بطور دقیق معلوم نیست ، ولی آنچه مسلم است اینکه در سال 1319 هَ . ق . جریان داشته ؛ سپس طبق ...
-
جامع مرو
لغتنامه دهخدا
جامع مرو. [ م ِ ع ِ م َرْوْ ] (اِخ ) یاقوت چنین آرد: در مرو دو جامع هست که یکی جامع حنفیه و دیگری جامع شافعیه است و هر دو در یک حصار قرار گرفته اند. (معجم البلدان ج 8 ص 35). و مؤلف مرآت البلدان آرد: ابومسلم مروزی که در سنه ٔ 130 هَ .ق . درمرو و آن ح...
-
جامع خلوتیه
لغتنامه دهخدا
جامع خلوتیه . [ م ِ ع ِ خ َ وَ تی ی َ ] (اِخ ) این مسجد در محل التقاء شارع برمونی و شارع خلیج مصری بر جانب قنطره سنقر واقع شده است . یکی از زاویه های مسجد محل اجتماع سلسله ٔ خلوتیه و مقبره ٔعده ای از مشایخ این سلسله است که از جمله ٔ آنها کوزالبغا است...
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن حمودبن محمدبن سعیدبن سلطان بوسعیدی . از سلاطین زنگبار. وی در سال 1298 هَ . ق . متولد شد و در سال 1316 هَ . ق . بعد از درگذشت پدرش به سلطنت زنگبار رسید ولی دولت انگلستان به بهانه ٔ خردسالی وی ، خود عهده دار اداره ٔ امور آنجا شد...
-
عمارة
لغتنامه دهخدا
عمارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن وثیمةبن موسی فارسی ، مکنی به ابورفاعة. مورخ و محدث مصری است که در جمادی الاَّخره ٔ 289 هَ .ق . در آن دیار درگذشت . او را کتاب تاریخی است که بترتیب سنوات آن را نگاشته است . (از اعلام زرکلی ). رجوع به مآخذذیل شود: حسن المحا...