کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنن
لغتنامه دهخدا
سنن . [ س َ ن َ ] (ع ص ) شترانی که جست کنان روند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
سنن
لغتنامه دهخدا
سنن . [ س ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ سنت . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : گفتم دلش چه دارد و عقلش چه پروردگفتا یکی مودت دین و یکی سنن . فرخی .او رسول مرسل این شاعران روزگارشعر او فرقان و معنیهاش سرتاسرسنن . منوچهری .سیرت و کردار گر آزاده ای بر سنن و سیر...
-
سنن
لغتنامه دهخدا
سنن . [س ُ / س َ / س ِ ن َ ] (ع اِ) راه پیدا و گشاده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). راه . طریق . سبیل . (ناظم الاطباء). راه روشن . (مهذب الاسماء). سُنُن . (منتهی الارب ) : و بر آن قاعده ٔ درست و سنن استقامت استمرار و اطراد یافت . (کلیله و دمنه ). |...
-
واژههای همآوا
-
ثنن
لغتنامه دهخدا
ثنن . [ ث ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ ثُنة.
-
جستوجو در متن
-
قنن
لغتنامه دهخدا
قنن . [ ق َ ن َ ] (ع اِ) راه و روش . (منتهی الارب ). سنن . (اقرب الموارد).
-
لؤلؤئی
لغتنامه دهخدا
لؤلؤئی . [ ل ُءْ ل ُ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عمر. زاویه سنن ابی داود. (منتهی الارب ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن هانی الاثرم ، مکنی به ابوبکر. وی یکی از صاحبان سنن است . و رجوع به اثرم احمد... شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی الهمدانی ، معروف به ابن آل و ملقب بحافظ. یکی از صاحبان سُنن است .
-
کهنه پرست
لغتنامه دهخدا
کهنه پرست . [ ک ُ ن َ / ن ِ پ َ رَ ] (نف مرکب ) کهنه پرستنده . طرفدار آداب و سنن قدیم . مرتجع. (فرهنگ فارسی معین ).
-
کهنه پرستی
لغتنامه دهخدا
کهنه پرستی . [ ک ُ ن َ / ن ِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) طرفداری آداب و سنن قدیم . ارتجاع . (فرهنگ فارسی معین ).
-
قلوری
لغتنامه دهخدا
قلوری . [ ق ِ ل ْ ل َ ری ی ] (اِخ ) ابوالعباس . از راویان و منسوب است به قلوره . وی از ابواسحاق حضرمی و جز او روایت کند و ابوداود در سنن خود از او روایت دارد. (معجم البلدان ).
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) نسائی . احمدبن شعیب بن بحر، صاحب کتاب سنن . رجوع به نسائی ... و رجوع به احمد... شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد البوصیری ، المقلب بشهاب . او راست : زوائد سنن ابن ماجه علی کتب الحفاظالخمسة.