کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سندروس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سندروس
لغتنامه دهخدا
سندروس . [ س َ دَ ] (معرب ، اِ) سرو کوهی . (یادداشت مؤلف ). || نوعی از «تویا» و درورنی و گلاساژ نوعی از کاغذ بکار است . زرنیخ احمر. از یونانی «سندرش » صمغ زردی که از درختی مخصوص در آفریقا جاری شود و نیز بنوعی از معدنیات اطلاق گردد. (از حاشیه برهان ق...
-
واژههای مشابه
-
سندروس بلوری
لغتنامه دهخدا
سندروس بلوری . [ س َ دَ ب َل ْ لو / ب ُ ] (اِ مرکب ) صمغ مانندی است و دارای بوئی مطبوع است . (دزی ج 1 ص 693).
-
جستوجو در متن
-
سندره
لغتنامه دهخدا
سندره . [ س َ دَ رَ / رِ ] (اِ) سندروس که صمغی باشد شبیه کهربا. (برهان ) (از آنندراج ). || زرنیخ احمر. رجوع به سندروس شود.
-
سندروسی
لغتنامه دهخدا
سندروسی . [ س َ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به سندروس : بزیر تخته نرد آبنوسی نهان شد کعبتین سندروسی . نظامی .رجوع به سندروس شود.
-
سندر
لغتنامه دهخدا
سندر. [ س َ دَ / دِ / دُ ] (اِ) صمغی باشد زرد و شبیه به کاه ربا. (برهان ) (آنندراج ) : مشو ایمن اندر سرای فسوس که گه سندر است و گهی سندروس . فردوسی .رجوع به سندروس شود.|| درخت خدنگ . (یادداشت مؤلف ). قاین آغاجی (ترکی ). توس . رجوع به خدنگ ، سندروس و...
-
قیلموس
لغتنامه دهخدا
قیلموس . [ ق َ ] (اِ) بر وزن سندروس ، بمعنی هوشیاری باشد. (آنندراج ) (برهان ).
-
قانفامن
لغتنامه دهخدا
قانفامن . [ م ُ ] (معرب ، اِ) سندروس . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قانفامون شود.
-
قنقهر
لغتنامه دهخدا
قنقهر. [ ق َق َ هَِ ] (اِ) صمغی است ناخوش طعم و بعضی گویند سندروس است و بعضی دیگر گویندسنگی است و آن را از بلاد مغرب آورند و بعضی دیگر گویند صمغی است شفاف مانند سندروس و این اصح است و آن را لعل مصری خوانند. درد دندان را نافع باشد. خوردن آن با سکنجبین...
-
قاموز
لغتنامه دهخدا
قاموز. (معرب ، اِ) صمغ است . و هرگاه مطلق گفته شود مراد از آن صمغ عربی است . و به سریانی سندروس را نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
قانفامون
لغتنامه دهخدا
قانفامون . (معرب ، اِ) صمغ کریه الرائحة است که از بلاد عرب آورند و گفته اند سندروس است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قانفامن شود.
-
قیقهن
لغتنامه دهخدا
قیقهن . [ ق َ ق َ هَِ ] (اِ) بمعنی قنقهر است که صمغی باشد ناخوش طعم و بعضی گویند سندروس است . (برهان ). قیقهر یا قیقهن صمغی است شبیه به سندروس و بدبوی و بدطعم و به هندی رال و به فارسی لعل معبری و به عربی شجره نامند و تمیمی گوید اسم عبرانی سندروس است ...
-
سرای فسوس
لغتنامه دهخدا
سرای فسوس . [ س َ ی ِ ف ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روزگار : چه بندی دل اندر سرای فسوس که هزمان به گوش آید آوای کوس . فردوسی .مکن ایمنی در سرای فسوس که گه سندروس است گه آبنوس .فردوسی .
-
کهربا
لغتنامه دهخدا
کهربا.[ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) کهرباء. صمغ درختی است که چون مالیده شود کاه را جذب کند، و در این خاصیت با سندروس مشترک است . معرب کاه ربای فارسی است یعنی جاذب کاه ، و پاره ای آن را کهرباة یا کهرباءة و نسبت بدان راکهربی گویند، و از آن است : سیال الکهربی ...