کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سنجابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سنجابی
لغتنامه دهخدا
سنجابی . [ س ِ ] (اِخ ) اسم طایفه ای است از ایلات کرد که تقریباً دویست خانوار میشوند و شعب این ایل متعدد است که در مغرب کرمانشاه سکونت دارند و دارای قصبات متعدد هستند. (از جغرافیای سیاسی و طبیعی کیهان ).یکی از طوایف کرد ساکن مغرب کرمانشاه از میان آنا...
-
سنجابی
لغتنامه دهخدا
سنجابی . [ س ِ/ س َ ] (ص نسبی ) برنگ سنجاب . سنجاب گون : روغن مغز تو که سیمابی است سرو بدین فندق سنجابی است . نظامی .چو شد دوران سنجابی و شق دوزسمور شب نهفت از قاقم روز.نظامی .
-
سنجابی
لغتنامه دهخدا
سنجابی .[ س ِ ] (اِخ ) بخشی از شهرستان کرمانشاه ، واقع در مغرب آن شهرستان ، و آن محدود است از طرف شمال ببخش روانسر، از شمال شرقی بدهستان خالصه ، از مشرق بدهستان ماهیدشت ، از جنوب بدهستان باوندپور، از جنوب غربی ببخش گوران و از مغرب بدهستان ولدبیگی . د...
-
واژههای مشابه
-
حسن آباد سنجابی
لغتنامه دهخدا
حسن آباد سنجابی . [ ح َ س َ دِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد به کرمانشاه . جلگه وسردسیر است . 240 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی و لری زبان دارد. آب آن از رودخانه ٔ نصیر و محصول آن غلات ، تریاک ، توتون ، لبنیات و شغل اهالی ...
-
جستوجو در متن
-
دالیان
لغتنامه دهخدا
دالیان . (اِخ ) رجوع به سنجابی شود.
-
علی خوافی
لغتنامه دهخدا
علی خوافی . [ ع َ ی ِ خوا / خا ] (اِخ ) ابن قاسم خوافی سنجابی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سنجابی شود.
-
زنجابی
لغتنامه دهخدا
زنجابی . [ زَ ] (ص نسبی ) سنجابی و برنگ سنجاب . (ناظم الاطباء). رجوع به سنجاب و سنجابی شود.
-
بی وحشتیان
لغتنامه دهخدا
بی وحشتیان . [ وَ ش َ ] (اِخ ) نام طایفه ای است از ایلات کرد. رجوع به سنجابی شود.
-
عباسوند
لغتنامه دهخدا
عباسوند. [ ع َب ْ باس ْ وَ ] (اِخ ) نام بلوکی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان . این بلوک شامل 12 آبادی کوچک است که در ارتفاعات جنوب غربی سنجابی واقع شده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
زندهر
لغتنامه دهخدا
زندهر. [ زَ هََ ] (اِخ ) دهی از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه است که 230 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام محلی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان . واقع در سه هزارگزی باختر گوزران . تابستان در حدود 40 خانوار از طایفه ٔ کل کل سنجابی در آنجا زراعت کرده و اقامت دارند و در زمستان به اطراف قصرشیرین کوچ مینمایند. (از فرهنگ...
-
درویش بیگه
لغتنامه دهخدا
درویش بیگه . [ دَرْ ب َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه . واقع در 4هزارگزی جنوب باختری کوزران و پانصدگزی جنوب راه فرعی سنجابی به گوران ، با 130 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است و در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ ج...
-
کندوله
لغتنامه دهخدا
کندوله . [ ک َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از بخش سنجابی است که در شهرستان کرمانشاهان واقع است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).