کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سملج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سملج
لغتنامه دهخدا
سملج . [ س َ ل َ ] (ع ص ) مرد درازو گردنره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
سملج
لغتنامه دهخدا
سملج . [ س َ م َل ْ ل َ ] (ع ص ) مرد سبک و خفیف . (ناظم الاطباء). سبک . (آنندراج ) (منتهی الارب ). خفیف . (اقرب الموارد). || شیر شیرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || (اِ) گیاهی است که شتر خورد. (منتهی الارب ) (آنندراج )...
-
واژههای همآوا
-
صملج
لغتنامه دهخدا
صملج . [ ص َ م َل ْ ل َ ] (ع ص ) سخت توانا. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
درازنره
لغتنامه دهخدا
درازنره .[ دِ ن َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) آنکه نره ای دراز دارد، چون : اسب درازنره . (یادداشت مرحوم دهخدا). که شرم بلند و طویل دارد: سَملَج ؛ مرد دراز و گرد نره . فَخور و فَیٌخَر؛ اسب بزرگ و دراز نره . (از منتهی الارب ).
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) مایعی سپید و شیرین که از پستان همه ٔ حیوانات پستاندار ترشح می کند، و به تازی لبن گویند. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی شیر است که می خورند، و به این معنی به یای معروف است نه مجهول ، و این ترجمه ٔ لبن است و استادان شعر این دو را با هم ق...