کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سمسمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سمسمی
لغتنامه دهخدا
سمسمی . [ س ِ س ِ می ی ] (ع ص نسبی ) کنجدفروش . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ).
-
واژههای مشابه
-
علی سمسمی
لغتنامه دهخدا
علی سمسمی . [ ع َی ِ س َ س َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ سمسمی لغوی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی سمسمانی (ابن عبداﷲ...) شود.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ سمسمی لغوی ، مکنّی به ابوالحسین . رجوع به علی سمسمانی (ابن عبداﷲ...) شود.
-
کنجدفروش
لغتنامه دهخدا
کنجدفروش . [ ک ُ ج ِ ف ُ ](نف مرکب ) سمسمی . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). فروشنده ٔ کنجد. که کنجد فروشد. و رجوع به کنجد شود.
-
علی سمسمانی
لغتنامه دهخدا
علی سمسمانی . [ ع َ ی ِ س ِ س ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالغفار سمسمانی . مکنی به ابوالحسن . وی نزد ابوبکربن شاذان و ابوالفضل بن مأمون تحصیل کرد و خطی مرغوب داشت و شخصی صدوق بود. و در روز چهارشنبه چهارم محرم سال 415 هَ . ق . درگذشت . (از وفیات الاعیا...