کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سماکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سماکار
لغتنامه دهخدا
سماکار. [ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) سبوکش میخانه را گویند، یعنی خدمتکار شرابخانه . (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || مطلق خدمتکار. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) : زهره ای و مشتری خریدارت آفتاب و قمر سماکارت . سراج الدین (از ...
-
جستوجو در متن
-
سماکاره
لغتنامه دهخدا
سماکاره . [ س َ رَ / رِ ] (ص مرکب ،اِ مرکب ) سبوکش میخانه . (آنندراج ) (برهان ). || مطلق خدمتکار. (برهان ) (آنندراج ) : از پی کسب و شرف پیش بناگوش و لبش ماه دیدم رهی و زهره سماکاره ٔ دوست . سنایی (دیوان چ مصفا ص 398).آنکه او شاه بخردان باشدکی سماکاره...