کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سماق پالون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سماق مکیدن
لغتنامه دهخدا
سماق مکیدن . [ س ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) مکیدن سماق . (فرهنگ فارسی معین ). || وقت را ببطالت گذراندن . (از فرهنگ فارسی معین ). در تداول ، کنایه از عدم کامیابی در کاری ، چنانکه گویند: سماق می مکی و سماق نمک .
-
سماق الدباغین
لغتنامه دهخدا
سماق الدباغین . [س ُ قُدْ دَب ْ با ] (ع اِ مرکب ) گویند نوعی از مازوی زیره کوهی است و جمعی گویند برگ سماق است که دباغان جلو در قیفه را به آن دباغت میکنند و در جمیع افعال شل سماق و قبض او بیشتر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
سماق پالا
لغتنامه دهخدا
سماق پالا. [ س ُ ] (اِ مرکب ) سماق پالاینده . ظروف سوراخ داری که جهت صاف کردن اشیای آبدار بکار برند. (از فرهنگ فارسی معین ). آبکش چلو صافی .
-
سنگ سماق
لغتنامه دهخدا
سنگ سماق . [ س َ گ ِ س ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گونه ای از سنگ های آذرین که دارای بلورهای بزرگ و کوچک از کوارتز و پیروکسن و آمفیبول و میکا میباشد. سنگی است سخت و متمایل بصورتی یا سبز است (رنگش بسته بعناصر متشکله اش متغیّر است )، و چون استقامت و س...
-
اشیاف سماق
لغتنامه دهخدا
اشیاف سماق . [ اَش ْ ف ِ س ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) برای رطوبتها و دمعه و حکه و جرب و سلاق و بیاض خفیف و بیماریهای ناشی از حرارت نافع است . (از تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). و رجوع به ص 49 همان کتاب و ص 304 تحفه شود.