کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سماخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سماخ
لغتنامه دهخدا
سماخ . [ س ِ ] (ع اِ) سوراخ گوش . (از غیاث ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به صماخ شود. || مسخرگی . (لغت نامه فرس اسدی ).
-
واژههای همآوا
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ] (اِخ ) آبی است بر یک منزلی واسط آنرا که قصد مکه دارد. ابوعبداﷲ سکونی آرد: صماخ از آبها است که بین دو جبل طی و جبالی که بین آن و تیماء است قرار دارد. یاقوت گوید: ندانم آن صماخ همین است یا خطائی در روایت رخ داده . (معجم البلدان ).
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ص ِ ] (اِخ ) حفصی آرد: ازنواحی یمامة یا نجد است و آن کوهی است و به قرب آن دهی است که آنرا خلیف صماخ گویند. (معجم البلدان ).
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ص ِ] (ع اِ) سوراخ گوش . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). سوراخ باطنی گوش . || گوش . || آب کم . (منتهی الارب ). || سوراخ دیده . (بحر الجواهر) (از آنندراج ) (غیاث اللغات ).
-
صماخ
لغتنامه دهخدا
صماخ . [ ص ُ ] (ع اِ) شاید که مشتق از دردی بود در صماخ و آن شکافتن گوش است چه این کلمه بر وزن ادواء (بیماریها)است ، چون : سُعال و زُکام و حُلاق . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
ص
لغتنامه دهخدا
ص . (حرف ) حرف چهاردهم از حروف هجاء عرب و هفدهم از الفباء فارسی و هیجدهم از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به نود دارند. || این حرف در لغت فرس نیامده لیکن گاهی برای رفع اشتباه با کلمات مشابه «س » را «ص » نویسند و «س » خوانند: صد «سد»، شصت «شست ». |...
-
س
لغتنامه دهخدا
س . (حرف ) صورت حرف پانزدهم است از حروف الفبای فارسی پس از «ژ» و پیش از «ش »، و حرف دوازدهم از الفبای عرب پس از «ز» و پیش از «ش »، و حرف پانزدهم از الفبای ابجدی پس از «ن » و پیش از «ع ». و نام آن سین است و آن را سین مهمله نامند. و بحساب جُمّل آن را ش...