کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلیمان نگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلیمان نگین
لغتنامه دهخدا
سلیمان نگین . [ س ُ ل َ / ل ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) چون نگین سلیمان . آنکه نگین او چون نگین سلیمان باشد. کنایه از قدرت بسیار : سیمرغ دولت از فزع دیوگوهران در گوهر حسام سلیمان نگین گریخت . خاقانی .شاه فلک تاج سلیمان نگین مفخر آفاق ملک فخر دین .نظامی .
-
واژههای مشابه
-
کلاته سلیمان
لغتنامه دهخدا
کلاته سلیمان . [ ک َ ت َ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند در دامنه و گرم است و سکنه 500تن . آب آنجا از قنات و محصول آن غلات و شغل مردم زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته سلیمان
لغتنامه دهخدا
کلاته سلیمان . [ ک َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . دردامنه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته سلیمان
لغتنامه دهخدا
کلاته سلیمان . [ ک َ ت ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروشیر بخش جغتای شهرستان سبزوار. در دامنه و معتدل است و سکنه 236 تن . آب آنجا از قنات ، محصول آن زیره کنجد و شغل مردم زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ساقیة سلیمان
لغتنامه دهخدا
ساقیة سلیمان . [ ی َ ت ُ س ُ ل َ ] (اِخ )قریه ٔ معروفی است از نواحی واسط. (معجم البلدان ).
-
سلطان سلیمان
لغتنامه دهخدا
سلطان سلیمان . [ س ُ س ُ ل َ ] (اِخ ) فرزند سلطان سلیم که در سال 926 هَ . ق . به تخت سلطنت رسید:بداده زمان ملکت کامرانی بکاوس عهد و سلیمان ثانی . ؟وی جنگهای متعدد با ایرانیان کرده است . رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون شود.
-
سلطان سلیمان
لغتنامه دهخدا
سلطان سلیمان . [ س ُ س ُ ل َ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، دارای 103 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن غلات ، بنشن و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، چادر و کرباس بافی است . مزار سلطان سلیمان برادر امام رضا در این د...
-
سلیمان اول
لغتنامه دهخدا
سلیمان اول . [ س ُ ل َ ن ِ اَوْوَ ] (اِخ ) از سلاطین عثمانی . رجوع به سلیمان شود.
-
سلیمان بلاغ
لغتنامه دهخدا
سلیمان بلاغ . [ س ُ ل َ ب ُ ] (اِخ )دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. دارای 149 تن سکنه . آب آن از دو رشته چشمه .محصول آنجا غلات و حبوبات و سردرختی . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالر...
-
سلیمان روز
لغتنامه دهخدا
سلیمان روز. [ س ُ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 13).
-
سلیمان صفوی
لغتنامه دهخدا
سلیمان صفوی . [ س ُ ل َ ن ِ ص َ ف َ ] (اِخ ) یکی از سلاطین صفوی . رجوع به سلیمان شود.
-
سلیمان طبرانی
لغتنامه دهخدا
سلیمان طبرانی . [ س ُ ل َ ن ِ طَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به سلیمان بن احمدبن ایوب مطر و طبرانی شود.
-
سلیمان قرمطی
لغتنامه دهخدا
سلیمان قرمطی . [ س ُ ل َ ن ِ ق ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به ابوطاهر قرمطی شود.
-
بحریه سلیمان
لغتنامه دهخدا
بحریه سلیمان . [ ب َ ری ی ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جزیره صلبوخ آبادان واقع در 8 هزارگزی آبادان . ساکنین آن از طایفه ٔ موطوری میباشند و قراء کوچک رویس ، ام القصب موسی ، ام القصب سنگور جزء این آبادی منظور شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6...