کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلیمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سلیمانی . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طاغنکو بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 698 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سلیمانی . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) مولانا سلیمانی در خدمت بابرمیرزا می بود و بدیهه را روان میگفت و در جواب این مطلع خواجه حافظ که :یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بوددیده را روشنی از خاک درت حاصل بود.این مطلع را گفته :حال هر نکته بر پیر خرد مشکل بودآزمودیم ب...
-
سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سلیمانی . [ س ُ ل َ / ل ِ ] (حامص ) مانند سلیمان بودن ، چون سلیمان پیامبر بر همه عالم و جن و انس سلطنت کردن : رخت بربست از آن سلیمانی چون پری شد ز خلق پنهانی . نظامی .من که دیوی شدم بیابانی چون کنم دعوی سلیمانی . نظامی .آگهی از ملک سلیمانیم دیو ستم ک...
-
سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سلیمانی . [ س ُ ل َ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 322 تن سکنه است . آب آن از قنات .محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سلیمانی . [ س ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 295 تن سکنه است . آب آن از قنات .محصول آنجا غلات ، بنشن و چغندر. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
واژههای مشابه
-
علی سلیمانی
لغتنامه دهخدا
علی سلیمانی . [ ع َ ی ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن علی بن سلیمان سلیمانی اربلی . ملقب به امین الدین . صوفی و شاعر بود و در سال 670 هَ . ق . درگذشت . او را قصیده ای است که هر بیت آن شامل نوعی از صنایع بدیعی است . (از معجم المؤلفین از هدیة العارفین...
-
عقرب سلیمانی
لغتنامه دهخدا
عقرب سلیمانی . [ ع َ رَ ب ِ س ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این ترکیب در آنندراج بدون شرحی آمده وبیت ذیل نیز برای شاهد آن ذکر شده است : نعوذ باﷲ از آن افعی زمردفام که طعنه ها زده بر عقرب سلیمانی .طالب آملی (در تعریف تیغ).
-
تخت سلیمانی
لغتنامه دهخدا
تخت سلیمانی . [ ت َ ت ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) تختی که حضرت سلیمان علیه السلام بر آن نشسته در هوا می رفتند. (آنندراج ). در اساطیر آورده اند که تخت سلیمان بر باد حرکت می کرد. (حاشیه ٔ برهان چ معین ذیل تخت روان ). تخت سلیمان : از هجوم مرغ دلها نیست ره در کوی...
-
جامع سلیمانی
لغتنامه دهخدا
جامع سلیمانی . [ م ِ ع ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) مسجدی است در بغداد که به جامع السرای و جامع جدید حسن پاشا نیز معروف است . این جامع را حسین پاشا فاتح همدان تعمیر کرد و بنام وی شهرت یافت . (از تاریخ العراق بین احتلالین ج 4 ص 40).
-
سنگ سلیمانی
لغتنامه دهخدا
سنگ سلیمانی . [ س َ گ ِ س ُ ل َ / ل ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام کالسدوان است که جزو سنگهای مجاور کوارتز محسوب میشود، این سنگ بر خلاف عقیق سیلیسی بی آب و ظاهراً غیرمتبلور است و چون منظره ٔ مطبّق دارای مطبق و متحدالمرکز است . زیبایی خاصی د...
-
قاسم سلیمانی
لغتنامه دهخدا
قاسم سلیمانی . [ س ِ م ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) رجوع به قاسم قادری شود.
-
لخلخه ٔ سلیمانی
لغتنامه دهخدا
لخلخه ٔ سلیمانی . [ ل َ ل َ خ َ / خ ِ ی ِ س ُ ل َ/ ل ِ نی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ثفل روغن و زعفران است و آن را قرقومعما خوانند. (اختیارات بدیعی ).
-
باغچه ٔ سلیمانی
لغتنامه دهخدا
باغچه ٔ سلیمانی . [ چ َ / چ ِ ی ِ س ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) باغ طلسم که بشعبده و سحر بنظر متخیل گردانند. (غیاث اللغات ). و رجوع به باغچه ٔ سلیمان شود.