کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلمه تره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلمه تره
لغتنامه دهخدا
سلمه تره . [ س َ م َ ت َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گیاهی است دو پایه از تیره ٔ فرفیونیان که گیاهان مضر است . رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 240 و سلمی تره شود.
-
واژههای مشابه
-
سلمة
لغتنامه دهخدا
سلمة. [ س َ م َ ] (اِخ ) ابن الاکواع صاحب استیعاب و ابن اثیر وی را بفضیلت و مزیت ستوده اند. وی درمیان اصحاب رسول بشجاعت و مهارت در تیراندازی مشهوربوده است . سلمة هفت غزوه در رکاب حضرت رسالت مآب بود و بسن هشتاد سالگی در سال 74 هَ . ق . درگذشت . (نامه ...
-
سلمة
لغتنامه دهخدا
سلمة. [ س َ م َ ] (اِخ ) ابن هشام بن مغیره ٔ مخزونی . از صحابه و سابقین است . کفار قریش او را زندانی و آزار کرده اند. وی از آنجا گریخت و بعض وقایع را شخصاً شاهدبوده است و بسوی شام رفته است . وی بعد از وفات پیغمبر بمرج الصفر شهید شد. (از اعلام زرکلی ج...
-
سلمة
لغتنامه دهخدا
سلمة. [ س َ م َ ] (اِخ )مکنی به ابومحمد. شاگرد و مصاحب فراء بود و از زکریا یحیی فراء و ابوالعباس احمدبن یحیی تغلب نقل حدیث کرده است . او راست : معانی القرآن ، سلوم العربیه و کتاب غریب الحدیث و غیره . (از معجم الادباء ج 4 ص 249).
-
ربیعةبن سلمة
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن سلمة. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بنی حارث بن سوم بن عدی بن اشرس بن شبیب بن سکون شاعر سکونی ، مکنی و معروف به ابن الغزالة. ابن کلبی او را جاهلی شمرده و ابن درید گفته وی اسلام را درک کرده است . (از الاصابة ج 1 قسم 3).
-
قاضی سلمة
لغتنامه دهخدا
قاضی سلمة. [ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) ابن فضل . رجوع به قاضی ری و ابوعبداﷲبن فضل راوی شود.
-
ام سلمة
لغتنامه دهخدا
ام سلمة. [ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) (شیرازی ) زنی با فضل و هنر بود، وی مؤلف کتاب جامع الکلیات است که در شیراز چاپ شده . (از ریحانة الادب ج 6 ص 222).
-
ام سلمة
لغتنامه دهخدا
ام سلمة. [ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) کنیه ٔ چند تن از زنان صحابی بوده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 242 شود.
-
ام سلمة
لغتنامه دهخدا
ام سلمة. [ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) کنیه ٔ یکی از دختران هریک از امام حسین و امام سجاد و امام باقر و امام کاظم بوده است . رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 222 شود.
-
ام سلمة
لغتنامه دهخدا
ام سلمة. [ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) هند مکناة به ام سلمه . دختر ابی امیه حذیفةبن مغیرةبن عبداﷲبن عمروبن مخزوم قرشی مخزومی ام المؤمنین . از زنان پیغمبر اسلام و یکی از زنان بزرگ صدر اسلام بشمار می رفت وی نخست زن ابوسلمةبن عبدالاسد مخزومی بود پس ...
-
ام سلمة
لغتنامه دهخدا
ام سلمة. [ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ](ع اِ مرکب ) فاتحه . || دنیا. (المرصع).
-
ام سلمة
لغتنامه دهخدا
ام سلمة. [ اُم ْ م ِ س َ ل َم َ ] (اِخ ) یکی از دختران علی بن ابوطالب (ع ) بود.
-
سلمه اﷲ تعالی
لغتنامه دهخدا
سلمه اﷲ تعالی . [ س َل ْ ل َ م َ هَُل ْ لا هَُ ت َ لا ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای تعالی او را از آفت بی گزند دارد. دعایی است که پس از گفتن یا نوشتن نام عالمی و مجتهدی آرند : با سرو کسی را نرسد دعوی بالاجز دلبر ما سلمه اﷲ تعالی .؟
-
صحراء ام سلمة
لغتنامه دهخدا
صحراء ام سلمة. [ ص َ ءُ اُم ْ م ِ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) موضعی است در کوفه منسوب به ام سلمة دختر یعقوب بن سلمةبن عبداﷲبن ولیدبن مغیرة مخزومی زن سفاح . (معجم البلدان ).