کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سلعة
لغتنامه دهخدا
سلعة. [ س َ ع َ ] (ع اِ) سرشکستگی هرمقدار که باشد. || آنکه پوست بشکافد. ج ، سلعات و سلاع . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
سلعة
لغتنامه دهخدا
سلعة. [ س ِ ع َ ] (ع اِ) متاع و اسباب و متاع تجارت . ج ، سِلَع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاله . (دهار). || آژخ که بی درد براندام پدید آید. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ریش است که در گردن پیدا شود یا گره گوشتی است در آ...
-
واژههای همآوا
-
سلاح
لغتنامه دهخدا
سلاح . [ س َل ْ لا ] (ع ص ) حیوانی که سرگین بسیار اندازد. (ناظم الاطباء).
-
سلاح
لغتنامه دهخدا
سلاح . [ س ِ ] (ع اِ) آلة که بدان جنگ کنند. (غیاث ). ساز جنگ . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) (دهار) (زمخشری ). آلت جنگ ، چون تیغ و خنجر و مانند آن ، اسلحه جمع آن است . (آنندراج ). آلتی که بدان جنگ کنند مانند شمشیر و قداره و نیزه وقمه و چماق ...
-
سلاح
لغتنامه دهخدا
سلاح . [ س ُ ] (ع اِ) سرگین و سرگین ستور. غایط. (ناظم الاطباء). سرگین ستور یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
صلاح
لغتنامه دهخدا
صلاح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عزالدین مؤیدی حسنی فاضلی یمانی و از سادات است . وی در صنعاء متولد شد و کتاب ها کرد که از آن جمله شرح فصول در علم اصول بود و او را نظمی است . وی به سال 1015 هَ . ق . تولد و به سال 1070 درگذشت . (الاعلام زرکلی ج ص 434)...
-
صلاح
لغتنامه دهخدا
صلاح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن مبارک بخاری نقشبندی از متصوفه ٔ بزرگ قرن هشتم هجری . او راست : انیس الطالبین و عدة السالکین فی مناقب خواجه بهاءالدین که به سال 785 از کتابت آن فارغ شده است . نسخه ای از این کتاب در کتابخانه ٔ دهخدا موجود است .
-
صلاح
لغتنامه دهخدا
صلاح . [ ص َ ] (اِخ ) نام مکه شرفهااﷲ تعالی است . (منتهی الارب ). نامی است مکه را. (مهذب الاسماء).
-
صلاح
لغتنامه دهخدا
صلاح . [ ص َ ] (ع اِمص ) نیکی . ضد فساد که تباهی باشد. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). ضد فساد. (مهذب الاسماء). عَبش . عَبَش . (منتهی الارب ). مصلحت . بسامانی : خداوند داند که مرا در چنین کارها غرضی نیست جز صلاح هر دو جانب نگاه داشتن . (تاریخ بیهقی چ ...
-
صلاح
لغتنامه دهخدا
صلاح . [ ص ِ ] (ع مص ) هم دیگر آشتی کردن . (منتهی الارب ). آشتی و مصالحه . (غیاث اللغات ). || نیکوئی کردن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مسلع
لغتنامه دهخدا
مسلع. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) دارای سلعة. (اقرب الموارد). کسی که او را سلعة و شکستگی سر عارض شده باشد. رجوع به سلعة شود.
-
شیرازیه
لغتنامه دهخدا
شیرازیه . [ زی ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ، اِ) قسمی سلعه . نوعی از سلعه و غده . گرهی بی درد در برخی از اندامها. (یادداشت مؤلف ). رجوع به سلعه و غده شود.
-
احزاء
لغتنامه دهخدا
احزاء. [ اِ ] (ع مص ) ترسیدن . || اِحزاء در سِلعة؛ تنگ گرفتن و دشواری کردن در سلعة. || احزاء بشی ٔ؛ دانستن آن . || بلند شدن . مشرف گردیدن . (منتهی الارب ).