کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلب و ایجاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آهن سلب
لغتنامه دهخدا
آهن سلب . [ هََ س َ ل َ ] (ص مرکب ) آنکه سلب از آهن دارد : جائی که برکشند مصاف از پس مصاف وآهن سلب شوند یلان از پس یلان .فرخی .
-
جستوجو در متن
-
ایجاب
لغتنامه دهخدا
ایجاب . (ع مص ) فرض کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || لازم گردانیدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). یقال اوجب لک البیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). لازم کردن . (غیاث اللغات ). || طپانیدن دل کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یق...
-
جزئیة
لغتنامه دهخدا
جزئیة. [ ج ُ ئی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث جزئی . مقابل کلیه . آنچه به جزء نسبت داده شودو در اصطلاح حکماء و اهل منطق به معانی زیر اطلاق شود: || مفهومی که تصور آن از اشتراک افراد در آن ابا کند، و آنرا جزئی حقیقی گویند و در نحو آنرا علم شخصی نامند. و در ...
-
چهارشکل
لغتنامه دهخدا
چهارشکل . [ چ َ / چ ِ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) چهار صورت . || در اصطلاح منطق اشکال چهارگانه یا اشکال اربعه ٔ منطق . آن عبارت است از: شکل اول : حد وسط در صغری محمول و در کبری موضوع است و شرط انتاج آن «مغکب » یعنی باید صغری موجبه و کبری کلی باشد. شکل دوم...
-
قضیه ٔ منعکسه
لغتنامه دهخدا
قضیه ٔ منعکسه . [ ق َ ضی ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ع َ ک ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقدمه ای که به عکس مدعا واقع گردد. (ناظم الاطباء) (اصطلاح منطق )آن قضیه باشد که در وی جزء اول را ثانی و جزء ثانی را اول قرار دهند بر وجهی که ایجاب و سلب و صدق اصل ...
-
ملک صفات
لغتنامه دهخدا
ملک صفات . [ م َ ل َ ص ِ ] (ص مرکب ) آنکه خصلت و نهاد وی مانند فرشته باشد و نیک نهاد. (ناظم الاطباء) : ملک صفات وزیرا ملک نشان صدرابه تست قلب من ابریز و سلب من ایجاب . خاقانی .ملک صفاتی کاندر ممالک شرفش سپهر گفت که من کهترین عملدارم . خاقانی .ملک صفا...
-
رانش
لغتنامه دهخدا
رانش . [ ن ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از راندن . طرد. دفع. راندگی . رد. (ناظم الاطباء). راندن و دور کردن . (برهان ) (آنندراج ). || رحلت و انتقال . (ناظم الاطباء). || سلب مقابل ایجاب . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || معزولی . || نفی . (ناظم الاطبا...
-
وقتیة
لغتنامه دهخدا
وقتیة. [ وَ تی ی َ ] (ع ص نسبی ) (قضیه ٔ...) (اصطلاح منطق ) قضیه ٔ موجهه را نامند که حکم شود در آن به ضرورت ثبوت محمول مرموضوع یا سلب موضوع از محمول را موقتاً نه برسبیل دوام ، مانند آنکه گویی : کل قمر منخسف وقت حیلولة الارض بینه و بین الشمس لا دائماً...
-
تناقض
لغتنامه دهخدا
تناقض . [ ت َق ُ ] (ع مص ) عهد شکستن . || باز کردن بنا و تاب رسن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ضد یکدیگر شدن . (زوزنی )(از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). || (اصطلاح منطقی ) اختلاف دو قضیه است به حسب ایجاب و سلب چنانکه به...
-
کیف
لغتنامه دهخدا
کیف . [ ک َ / ک ِ ] (از ع ، اِ) چگونه . (غیاث ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح منطق ) عرضی که قبول قسمت بالذات نکند، چنانکه سواد و بیاض . (غیاث ) (آنندراج ). عرضی است که لذاته اقتضای قسمت و لاقسمت نکند، و تصوراو بر تصور غیرموقوف نباشد همچ...
-
امکان استقبالی
لغتنامه دهخدا
امکان استقبالی . [ اِ ن ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر حکمی که در ماضی و حال اعتبار کنند ناچار یا جانب ایجاب بالفعل حاصل شده باشد یا جانب سلب و به این اعتبار حکم از ممکنات نبود و بنابراین ممکن هر آن حکمی باشد که ضرورت طرفین از او مسلوب باشد و ...
-
لایجوز
لغتنامه دهخدا
لایجوز. [ ی َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ، ص مرکب ) (از: لا + یجوز) که روا نباشد. که جایز نیست . ناجایز. ناروا : یجوز و لایجوزستش همه فقه از جهان لیکن سرا یکسر ز مال وقف گشتستش چو جوزائی . ناصرخسرو.هرچه کان گفت لایجوز چنین آن دگر گفت عندنا لابأس . ناصرخسرو.د...
-
وجودیه ٔ لادائمة
لغتنامه دهخدا
وجودیه ٔ لادائمة. [ وُ دی ی َ ی ِ ءِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطقی ) (قضیه ٔ...) نزد منطقیان مطلقه ٔ عامه را نامند با قید لادوام به حسب ذات و آن مرکب باشد از دو مطلقه ، مانند: کل انسان متنفس بالاطلاق العام لابالدوام . (کشاف اصطلاحات الف...
-
حصر قضایا
لغتنامه دهخدا
حصر قضایا. [ ح َ رِ ق َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) مقابل اهمال آن . موضوع قضیه ٔ حملی یا جزوی شخصی بود، یعنی قابل وقوع شرکت نبود یا بود. و بر تقدیر اول ، قضیه را مخصوصه و شخصیه خوانند و آن یا موجبه بود، مانند: زید کاتب است . یا سالبه بو...