کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلبي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سلبی
لغتنامه دهخدا
سلبی . [ س َ ] (اِ) گل مریم . (گل گلاب ). || (ص نسبی ) منسوب به سلب . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
سلبی
لغتنامه دهخدا
سلبی . [ س َ با ] (ع ص ، اِ) ج ِ سلیب ، به معنی ربوده عقل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به سلب شود.
-
جستوجو در متن
-
ایجابی
لغتنامه دهخدا
ایجابی . (ص نسبی ) ثبوتی . مقابل سلبی . منسوب به ایجاب .
-
اثباتی
لغتنامه دهخدا
اثباتی . [ اِ ] (ص نسبی ) ایجابی . موجبه . مثبته . مقابل سلبی و نفیی .
-
تشنک
لغتنامه دهخدا
تشنک . [ ت َ ش َ ن َ ] (اِ) سواک النبی . ناعمه . ابوشوشه . قویسه . مریمیه . سلبیه . مریم گلی . و امروزباغبانهای ما سلبی گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ابوشوشه
لغتنامه دهخدا
ابوشوشه . [ اَ شو ش َ ] (ع اِ مرکب ) قسمی گیاه طبی . سواک النبی . تشَنَک . سلبی .ناعمه . مریم گلی . مَریَمیّه . قویسه . سلبیه ٔ ناعمه .
-
ارمینین
لغتنامه دهخدا
ارمینین . [ اُ ] (از یونانی ، اِ) (از یونانی هُرْمینُن ) نوعی از نبات ، از خانواده ٔ لبدیسان (نعناعیان ) از تیره ٔ منارده ، شامل اقسام بسیاری که در اروپای مرکزی میروید. سَلْبی . سَلْوی . مریم گُلی .
-
ثبوتی
لغتنامه دهخدا
ثبوتی . [ ث ُ ] (ص نسبی ) مقابل سلبی . یطلق علی ما لایکون السلب جزءً من مفهومه و علی ما من شأنه الوجود الخارجی و علی الموجود الخارجی . و یرادف الثبوتی الوجودی . و یجی ٔ فی محله . رجوع به اثباتی شود.
-
شطب
لغتنامه دهخدا
شطب . [ ش ِ طَ ] (از ع ، اِ) شاخ سبز و تر خرما. (یادداشت مؤلف ). این کلمه در دو بیت ذیل در بعضی نسخ بجای کلمه ٔ «سلب » که معنی پوست دارد آمده است اما معنی محصلی ندارد : تا درین باغ و درین خان و درین مان مننددارم اندر سرشان سبز کشیده شطبی (سلبی ). من...
-
مریم گلی
لغتنامه دهخدا
مریم گلی . [ م َرْ ی َ گ ُ ] (اِ مرکب ) گیاهی است از تیره ٔ نعناعیان به ارتفاع 30 تا60 سانتیمتر که بصورت انبوه وخودرو در نواحی بحرالرومی و نیز در کنار رودخانه های ایران میروید و در باغچه ها نیز بعنوان گیاه زینتی کاشته می شود. این گیاه ریشه ای به رنگ ...
-
موجبة
لغتنامه دهخدا
موجبة. [ ج ِ ب َ ] (ع ص ، اِ) موجبه . مؤنث موجب . ج ، موجبات . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به موجب شود. || بزه یا نیکویی بزرگ که بدان دوزخ یا بهشت واجب گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مؤنث موجب . گناه یا ثواب بزرگ که ایجاب دوزخ و بهشت کند. (از یادداش...
-
هل
لغتنامه دهخدا
هل . [ هََ ] (ع ق ) حرف استفهام . (منتهی الارب ). حرف استفهام و موضوع است برای طلب تصدیق ایجابی نه سلبی . (اقرب الموارد). || به معنی جزا و جحد و امر نیز هست . || به معنی «قَد» نیز هست (منتهی الارب )، مانند: هل اتی علی الانسان ...؛ یعنی قد اتی . (ناظم...
-
متقابلان
لغتنامه دهخدا
متقابلان . [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ، اِ)تثنیه ٔ متقابل . دو چیز رویاروی یکدیگر. و رجوع به تقابل شود. || (اصطلاح منطقی ) دو امری هستندکه از یک جهت در یک زمان در محل واحد جمع نشوند و یا دو امری میباشند که صادق نباشند بر شی ٔ واحد در حالت واحد در جهت واحده...
-
صفات باری
لغتنامه دهخدا
صفات باری . [ ص ِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صفات در باری تعالی بسیط است و در ممکنات مرکب ، یعنی هنگامی که گویند باری تعالی عالم ، قادر، مرید... است نفس علم و اراده و قدرت را صفت نامند، اما در ممکنات صفت ، ثبوت عرضی است برای ذات ، مثلاً «عالم » ه...