کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سلاطین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سلاطین
لغتنامه دهخدا
سلاطین . [ س َ ] (ع اِ) ج ِ سلطان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : همه بزرگانندو بجاه و خدمت سلاطین تقدم داشتند. (تاریخ بیهقی ).یکچند پیشگاه همی دیدی در مجلس ملوک و سلاطینم . ناصرخسرو.و دیگر سلاطین دولت میمون را که خداوند عالم پادشاه عصر... (کلیله و دمن...
-
واژههای مشابه
-
حب سلاطین
لغتنامه دهخدا
حب سلاطین . [ ح َب ْ ب ِ س َ ] (اِ مرکب ) رجوع به حب السلاطین و دند شود.
-
جستوجو در متن
-
سادات
لغتنامه دهخدا
سادات . (اِخ ) سلاطین [ سلاطین لحسا ] را سادات میگفتند. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 110).
-
محمودشاه اول
لغتنامه دهخدا
محمودشاه اول . [ م َ هَِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پنجمین از سلاطین بهمنی دکن (780-799 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 288).
-
محمود اول
لغتنامه دهخدا
محمود اول . [ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ )بیست و چهار یا بیست وپنجمین از سلاطین عثمانی (1143 - 1168 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 176).
-
مبارکشاه
لغتنامه دهخدا
مبارکشاه . [ م ُ رَ ] (اِخ ) قطب الدین از سلاطین خلجی دهلی که در 716 حکومت می کرده است . (طبقات سلاطین اسلام ص 268).
-
عمادالملک براری
لغتنامه دهخدا
عمادالملک براری . [ ع ِ دُل ْ م ُ ک ِ ب َ ] (اِخ ) وی از سلاطین «برار» در هند بود که در عهد سلاطین بهمنی دکن (748 - 933 هَ . ق .) خود را در برار شاه خواند واستقلال به دست آورد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 287).
-
هواری
لغتنامه دهخدا
هواری . [ هََ ] (اِ) خیمه ٔ بزرگ و بارگاه سلاطین را گویند. (برهان ).
-
هابلوم
لغتنامه دهخدا
هابلوم . (اِخ ) یکی از سلاطین سلسله ٔ گوتی که دو سال سلطنت کرده است .
-
علاءالدین
لغتنامه دهخدا
علاءالدین . [ ع َ ئُدْ دی ] (اِخ ) حسین شاه . بیست وچهارمین تن از سلاطین بنگاله که از 899 تا 925 هَ .ق . سلطنت کرد. (طبقات سلاطین اسلام ص 227).
-
طغان خان
لغتنامه دهخدا
طغان خان . [ طُ ] (اِخ ) رجوع به عزالدین طغرل طغانخان هشتمین سلطان از سلاطین بنگاله شود. (طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 275).
-
یلدوز
لغتنامه دهخدا
یلدوز. [ ی ُ ] (ترکی ، اِ)اولدوز. ستاره . || (اِخ ) یا یلدیز. نام سرای سلاطین عثمانی در اسلامبول . قصری از سلاطین عثمانی در اسلامبول و معنی آن ستاره است . (یادداشت مؤلف ).
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ )فیروزشاه . هشتمین از سلاطین گلبرگه از 800 تا 825 حکومت داشت (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 288).