کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقیلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقیلا
لغتنامه دهخدا
سقیلا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهری است . (ولف ) : حصار سقیلا بپرداختندکز آن سوهمی تاختن ساختند.فردوسی .
-
سقیلا
لغتنامه دهخدا
سقیلا. [ س َ ] (اِخ ) نام کوهی بر زمین روم که گشتاسب آنجا اژدها کشته است . (شرفنامه منیری ) : چو هیشوی کوه سقیلا بدیدبه انگشت بنمود و دم درکشید. فردوسی .به کوه سقیلا یکی اژدهاست که کشور همه ساله زو در بلاست .فردوسی .