کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقناق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سقناق
لغتنامه دهخدا
سقناق . [ س َ ] (اِ) استحکامات : قلعه ٔ محمد حسن خان بعد از انقضای مجلس تحویل برسم تاخت و عزم چپاول بر سر جماعت طوالش رفته چون این طایفه را مکانهای محکم و سقناقهای مستحکم بود... (تاریخ غفاری ). دلاوران خراسان و عراق و فارس که هریک در مکان و سکنا و سق...
-
سقناق
لغتنامه دهخدا
سقناق . [ س َ ] (اِخ ) قصبه ای است که بر کنار جیحون نجد است . (از تاریخ جهانگشای ج 1 ص 67). واقع در 24فرسخی اترار. (تاریخ مغول ص 33).
-
جستوجو در متن
-
ارسلانشاه
لغتنامه دهخدا
ارسلانشاه . [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن ناصرالدین ملکشاه بن تکش خوارزمشاهی که پس از شکست تکش خان از حاکم سقناق جانشین پدر شد. (حبط ج 1 ص 424) (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 36).
-
ابوالخیر شیبانی
لغتنامه دهخدا
ابوالخیر شیبانی . [ اَ بُل ْ خ َ رِ ش َ ] (اِخ ) (سلطان ابوالخیرخان ) ابن دولت شیخ بن ابراهیم اغلان بن پولادبن منگوتیموربن بداغول بن جوجی بوغا. از خواقین ازبک از الوس جوجی خان بن چنگیز. جد محمدخان شیبانی . مستقر وی سقناق دشت قبچاق بود. مولد او به سال...
-
چالاب دالان
لغتنامه دهخدا
چالاب دالان . (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «اسم کوهی است مخروطی و بسیار مرتفع در مملکت غور افغانستان و یکی از قلل کوه «سیاهکوه » میباشد و در قدیم این کوهستان موسوم به «پاروزیانا» و شعبه ای از هندوکش بوده است . در خطوط میخی الواح بیستون اسمی از ای...
-
بیش بالیغ
لغتنامه دهخدا
بیش بالیغ. (اِخ ) (از: بیش یا بش «ترکی » بمعنی پنج + بالیغ یا بالق «ترکی -مغولی » بمعنی شهر یا قلعه که اغلب در جزء اسامی شهرها می آید) نام شهری بود در ختای مغربی از فرهنگ وصاف . (آنندراج ). کرسی ایغور است و از آن رو که آن پنج محله داشته به بیش بالیغ ...
-
اتسز
لغتنامه دهخدا
اتسز. [ اَ س ِ ] (اِخ ) قطب الدین . رجوع به اتسز خوارزمشاه شود. مؤلف حبیب السیر آرد: اتسزبن قطب الدین محمد. ملک اتسز پادشاهی بود فاضل و خوش طبع و بوفور علم و دانش سرآمد افاضل سلاطین بوده و چون او نیز مانند پدر و بلکه بیشتر در ذمه ٔ سلطان سنجر حقوق خ...