کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سقامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ثغامة
لغتنامه دهخدا
ثغامة. [ ث َ م َ ] (ع اِ) یکی ثغام . ج ، اثغماء. درمنه ٔ سپید و پیری را بدان تشبیه کنند.
-
جستوجو در متن
-
سقام
لغتنامه دهخدا
سقام . [ س َ ] (ع اِ) بیماری . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) : ز سعی و فضل تو داروی ومرهمم بایدکه تن رهین سقام است و دل اسیر جراح . مسعودسعد.آن کلامت میرهاند از کلام و آن سقامت میجهاند از سقام . مولوی .این طبیبان بدن دانشورندبر سقام تو ز ت...
-
پیکانگان
لغتنامه دهخدا
پیکانگان . [ پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) آفتاب و سیاراتی که درکانی ممدود آفتاب اندو اصطلاح ادات بجای نون یاء نوشته است و در ترکیب هردو سقامت است و اغلب که معنی چنین خواهد بود یعنی آفتاب و سیاراتی که درکان ممدودند. (آنندراج ). (؟).
-
مغلق
لغتنامه دهخدا
مغلق . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) بسته . (دهار): باب مغلق ؛ در بسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و اگرچه کرم این بزرگان مغلق ابد است و چشمه ٔ سخای این مهتران منجمد سرمدی . (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 250). درهای داد و انصاف که بواسطه ٔ...