کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفیان ثوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سفیان ثوری
لغتنامه دهخدا
سفیان ثوری . [ س ُف ْ ن ِ ث َ ] (اِخ ) (97 - 161 هَ .ق .) ابوعبداﷲ، سفیان بن سعیدبن مسروق ثوری . از طایفه ٔ نصر. وی امیرالمؤمنین در حدیث بود. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 375). رجوع به ابوعبداﷲ سفیان بن ثوری شود.
-
واژههای مشابه
-
ربیعةبن سفیان
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن سفیان . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ س ُف ْ ] (اِخ ) ابن سعدبن مالک ، معروف به مرقش اصغر. شاعر دوران جاهلیت و از مردم نجد بود. ربیعة از حیث جمال زیباترین ِ مردم واز جهت شعر برترین آنها بشمار می رفت . او برادرزاده ٔمرقش بزرگ و عموی طرفةبن عبد بود. وی در ح...
-
قری سفیان
لغتنامه دهخدا
قری سفیان . [ ق ری ی ُس ُف ْ ] (اِخ ) جائی است در یمامه . (معجم البلدان ).
-
ام سفیان
لغتنامه دهخدا
ام سفیان . [ اُم ْ م ِ س ُ ] (اِخ ) نام دو تن از زنان صحابی بوده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 239 و 240 شود.
-
ابراهیم بن سفیان
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن سفیان . [ اِ م ِ ن ِ س ُف ْ ] (اِخ ) از فقهای مائه ٔ سوم و چهارم هجری ، از اصحاب مسلم . وفات او به سال 308 هَ .ق . است .
-
ابراهیم بن سفیان
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن سفیان . [ اِ م ِ ن ِس ُف ْ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن ابی بکربن عبدالرحمن بن زیادبن ابیه . رجوع به زیاد ابواسحاق ابراهیم ... شود.
-
دار ابی سفیان
لغتنامه دهخدا
دار ابی سفیان . [ رُ اَ س ُف ْ ] (اِخ ) خانه ٔابوسفیان پدر معاویه است . ابن عبدربه آرد : فمن دخل دار ابی سفیان فهو آمن و کانت داره حرماً لادارک و لادار ابیک ؛ هر که پای در خانه ابوسفیان نهد در امان است و این خانه حرمی است نه مانند خانه های شما و پدرت...
-
ابراهیم بن ابی سفیان قیسرانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن ابی سفیان قیسرانی . [ اِ م ِ ن ِ اَ س ُف ْ ن ِ ق َ س َ ] (اِخ ) از محدثین و علمای فلسطین . وفات 278 هَ .ق . حافظ ابوالقاسم سلیمان طبرانی از او اخذ و روایت کرده است .
-
جستوجو در متن
-
ثوری
لغتنامه دهخدا
ثوری . [ ث َ ] (اِخ ) رجوع به سفیان ثوری شود.
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق .[ اِ ] (اِخ ) ابن شُرَّفی . وی شیخ سفیان ثوری است .
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) سفیان ثوری . رجوع به ابوعبداﷲ سفیان بن سعید... شود.
-
حریس
لغتنامه دهخدا
حریس . [ ح ُرَ ] (اِخ ) ابن بشیر بجلی . استاد سفیان ثوری است .
-
سفیانی
لغتنامه دهخدا
سفیانی . [ س ُف ْ ] (ص نسبی ) نسبتی است بجمعی که تابع مذهب سفیان ثوری میباشند. (الانساب سمعانی ).