کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سعود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سعود
لغتنامه دهخدا
سعود. [ س ُ ] (ع ص ، اِ)ج ِ سعد. (منتهی الارب ). فرخندگی . سعادت : مسعود تاجداری و هر روز بامدادبر تاج تو سعود کواکب نثار باد. مسعودسعد.و ایام نحوس به اوقات سعود بدل گردد. (سندبادنامه ص 84). || ستارگان باسعادت مثل زهره و مشتری و قمر. (آنندراج ) : با ...
-
سعود
لغتنامه دهخدا
سعود. [ س ُ ] (ع مص ) همایون شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). || (اِخ ) منزل بیست و چهارم از منازل قمر و آن سه ستاره است خورد و بر دنبال جدی . (آنندراج ). ده کوکب است : سعد بلع. سعدالاخبیه . سعدالذابح . سعدالسعود. سعد ناشزه . سعدالملک .سعدالبهائم ....
-
واژههای مشابه
-
ابن سعود
لغتنامه دهخدا
ابن سعود. [ اِ ن ُ س ُ ] (اِخ ) کنیت چند تن از امرای وهابی ، و این سلسله از 1147 هَ .ق . تا امروز بجزیرةالعرب فرمانروائی دارند: 1 - محمدبن سعود، او نخستین کس از این خاندان است که مذهب وهابی گرفت و بنصرت محمدبن عبدالوهاب مؤسس و بانی این مذهب برخاست ....
-
واژههای همآوا
-
صعود
لغتنامه دهخدا
صعود. [ ص َ ] (اِخ ) کوهی است در دوزخ . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).
-
صعود
لغتنامه دهخدا
صعود. [ ص َ ] (ع ص ، اِ) جای بلند. (منتهی الارب ). || عقبه ٔ دشوار. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).عقبه ٔ دشوارگذار. (منتهی الارب ). || راه بلند در کوه . (دهار). || امر دشوار. (منتهی الارب ). || ناقه ای که بچه ٔ ناقص زاده پس آن را بر بچه ٔ سال گذشته مهربان...
-
صعود
لغتنامه دهخدا
صعود. [ ص ُ ] (اِخ ) حافظ میرمحمد علی . وی یکی از شعرای هندوستان است و نسب او به امام جعفر صادق علیه السلام پیوندد. یکی از اجداد وی از ایران بخطه ٔ گجرات هندوستان مهاجرت کرد و صعود در شهر احمدآباد ازآن بلاد متولد شد و در شاهجهان آباد میزیست . ازوست :...
-
صعود
لغتنامه دهخدا
صعود. [ ص ُ] (ع مص ) ببالا برشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). ببالا رفتن . (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). بالا رفتن . (بحر الجواهر). برآمدن . (منتهی الارب )(بحر الجواهر). برشدن . عروج . ارتقاء. مقابل نزول .
-
جستوجو در متن
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعودبن عبدالعزیزبن محمد. رجوع به ابن سعود عبداﷲبن سعود و نیز به الاعلام زرکلی شود.
-
عبدالعزیز
لغتنامه دهخدا
عبدالعزیز. [ ع َ دُل ْ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سعود. از امراء نجد سعودیین است . رجوع به ابن سعود و نیز به الاعلام زرکلی شود.
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن سعود بکرنی . از حکام «تمبکتو». رجوع به عمار بکرنی (ابن سعود...) شود.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) ابن سعود. رجوع به ابن سعود محمد شود.
-
عمار بکرنی
لغتنامه دهخدا
عمار بکرنی . [ ع َم ْ ما رِ ؟ ] (اِخ ) ابن سعود بکرنی . وی از حکام مراکشی «تمبکتو» بود و آن شهری بوده است در سودان . حکومت او در سال 1126 هَ .ق . بوده و در «تذکرةالنسیان » نام پدرش «سعید» آمده است نه سعود. (از معجم الانساب زامباور ص 135).