کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطور
لغتنامه دهخدا
سطور. [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سطر. (دهار) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
ستور
لغتنامه دهخدا
ستور. [ س ُ ] (اِ) پهلوی «ستور» (اسب )، اوستا «سته اوره » ، سانسکریت «ستهااورین » (بار اسب ، بار ورزاو)، استی «ستورت آ» (حیوان خانگی )، کردی زازا عاریتی دخیل «استور» ، شغنی «ستور» ، سریکلی «ستائور وستائر» (حیوان بارکش ، ورزاو بالغ)، یغنویی «سوتور» (گ...
-
ستور
لغتنامه دهخدا
ستور. [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ ستر : که مثال چنان خصمی که ضعیف شده باشد و ستور تواری و استخفا بر وی حال فرو گذاشته . (جهانگشای جوینی ). رجوع به ستر شود. || (اصطلاح عرفان ) اختصاص دارد بهیاکل مدنیة انسانیه که افکنده شده اند بین غیب و شهادت و میان خالق و مخل...
-
صطور
لغتنامه دهخدا
صطور. [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صطر است . رجوع به صطر شود.
-
جستوجو در متن
-
ترمیج
لغتنامه دهخدا
ترمیج . [ ت َ ] (ع مص ) کشه کردن سطور بعد نوشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تباه کردن نویسنده سطرهای خود را پس از نوشتن آن . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
کشه کردن
لغتنامه دهخدا
کشه کردن . [ ک َ / ک ِ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خط بطلان کشیدن بر نبشته و باطل کردن و محو کردن آن : ترمیج ؛ کشه کردن سطور بعد نوشتن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کوادرات
لغتنامه دهخدا
کوادرات . (روسی ، اِ) گوادرات . قطعات مکعب مستطیل سربی به ابعاد مختلف که برای پر کردن جای خالی در سطور چیده شده وتنظیم سطر حاوی حروف به کار می رود. (فرهنگ فارسی معین ذیل گوادرات ). || واحد اندازه ٔ فواصل بین حروف معادل 48 پُند. (فرهنگ فارسی معین ایضا...
-
قاتر
لغتنامه دهخدا
قاتر. [ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از قتر. کسی که نفقه را بر عیال تنگ گیرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لحم قاتر؛ گوشت پخته شده در دیگ که بوی آن پراکنده و منتشر گردد. (ناظم الاطباء). || جوب قاتر؛ سپر نیکواندازه . || پالان و زین نیکوساخت و نیکونشست ...
-
اضعاف
لغتنامه دهخدا
اضعاف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضِعْف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (دهار). دوچندها. (غیاث ). ج ِ ضِعْف ، بمعنی دوچندان و زیادتر. (ناظم الاطباء). دوچندان ها. دوبرابرها. چندین برابر. رجوع به ضِعْف شود : اضعاف حرفهایی کز شعر من شنیدی نیکیت ب...
-
مرجع
لغتنامه دهخدا
مرجع. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) زیر کتف . (منتهی الارب ). مرجع کتف ؛ اسفل آن . (از متن اللغة). رجع کتف . (یادداشت مؤلف ). || (مص ) بازگشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 87) (منتهی الارب ). انصراف . بازگردیدن . مقابل ذهاب به معنی رفتن . (از متن اللغة). رجوع . ...
-
متصفح
لغتنامه دهخدا
متصفح . [ م ُ ت َ ص َف ْ ف ِ ] (ع ص ) نظرکننده در ظاهر کار و جستجوی آن نماینده . (آنندراج ). کسی که می نگرد ظاهر چیزی را و جستجو کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصفح شود. || آزماینده . (ناظم الاطباء). || ملاحظه ک...
-
ترقیم
لغتنامه دهخدا
ترقیم . [ ت َ ] (ع مص ) مخطط بافتن جامه را و خطدار کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || کتابت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوشتن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || آراستن خط و نقطه نها...
-
تربیت
لغتنامه دهخدا
تربیت . [ ت َ ی َ ] (اِخ ) میرزا محمد علیخان تبریزی (1256 - 1318 هَ . ش .). مردی فاضل و متتبع بود و کتابخانه ٔ مفصل معتبری از کتب خطی و چاپی فراهم کرده ... در اثناء جنگ جهانگیر اول 1914 - 1918 م . آن مرحوم با جمعی ایرانیان مهاجر دیگر به برلین آمده بو...