کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطقسات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطقسات
لغتنامه دهخدا
سطقسات . [س ُ طُ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی مخفف اسطقسات است که عناصر اربعه باشد. (برهان ) (آنندراج ) : مر جاه تو و علم ترا از سر معنی آباء و سطقسات غلامند و پرستار. سنایی .|| اصل چیزها. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به اسطقس و اسطقسات شود.
-
جستوجو در متن
-
آباء
لغتنامه دهخدا
آباء. (ع اِ) ج ِ اَب . پدران .- آباء علوی ؛ افلاک و ستارگان . سبعه ٔ سیاره .- آباء عنصری ؛ آخشیجان . چارآخشیج . عناصر اربعه . بسائط. چهاراَرکان . امهات . اسطقسات . ارکان اربعه . کیان : مر جاه تو و قدر ترا از سر معنی آباء و سطقسات غلامند و پرستار. س...
-
اسطقسات
لغتنامه دهخدا
اسطقسات . [ اُ طُ ق ُس سا ] (ع اِ) ج ِ اسطقس . عناصر. (غیاث ). عناصر اربعه . (برهان ). طبایع را نیز گفته اند که آن حرارت و برودت و رطوبت و یبوست باشد. (برهان ). رومیان طبایع اربعه را نیز گویند و عرب آنرا عناصر اربعه گویند. کذا فی الادات و زاد فی الشر...
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [ اُ ] (حرف ) همزه ٔمضمومه . در کلمات ذیل گاه همزه ٔ مضمومه حذف شود: ستخوان ، بجای استخوان : آنگه بیکی چرخشت اندر فکندْشان بر پشت لگد بیست هزاران بزندْشان رگها ببردْشان ستخوانها بکندْشان پشت و سر و پهلوی بهم درشکندْشان . منوچهری .پوست هر یک بفکند ...
-
پرستار
لغتنامه دهخدا
پرستار. [ پ َ رَ ] (نف ، اِ) صفت فاعلی از پرستیدن . بنده . عبد. برده . چاکر. خادم . غلام . نوکر. خدمتکار. (برهان ). مطلق خدمتکار. (غیاث اللغات ). قین . وصیف : بدو گفت بیژن که ای بدنژادکه چون تو پرستار کس رامبادچرا کشتی آن دادگر شاه راخداوند پیروزی و ...