کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سطرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سطرة
لغتنامه دهخدا
سطرة. [ س ُ رَ ] (ع اِ) آرزو. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). راجعت فلانا و لم یساعد سطرتی ؛ ای اُمنیتی . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
سترة
لغتنامه دهخدا
سترة. [ س ُ رَ ] (ع اِ) پوشش و آنچه بدان خود را از چیزی بپوشند. (منتهی الارب ). پرده . (مهذب الاسماء). پوشش ولی غلبه یافته است بر آنچه نمازگزار آن را جلو خویش نهد اعم از تازیانه یا عصا و غیر ذلک خواه آن چیز تمام جسم او را بپوشاند یا نپوشاند. (اقرب ال...
-
سترة
لغتنامه دهخدا
سترة. [ س ُ رَ ] (معرب ، اِ) مرادف سدره و سترة دخیل است . قبایی است که از پشت چاک خورده باشد و مجمع علمی دمشق کلمه ٔ «الفروج » را مقابل آن وضع کرده است . (متن اللغة). رجوع به سدره شود.
-
جستوجو در متن
-
نبق
لغتنامه دهخدا
نبق . [ ن َ ] (ع مص ) نوشتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(آنندراج ). کتابت . (اقرب الموارد) (از المنجد) (تاج المصادر بیهقی ): نبق الرجل نبقاً؛ کتب . (اقرب الموارد). نبق الکتاب نبقاً؛ سطره و کتب . (معجم متن اللغة): || خارج شدن و آشکار گشتن . (از ...
-
اسطرلاب
لغتنامه دهخدا
اسطرلاب . [ اُ طُ ] (معرب ، اِ) (از: یونانی ِ اَسْترُن ، ستاره + لامبانِئین ، گرفتن ) اُسترلاب . اُصطرلاب . سُتُرلاب . سُطُرلاب . صُلاّب . آلتی است که برای مشاهده ٔ وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آنها در افق بکار میرفت . آلتی باشدکه بیشتر از برنج سازند و...