کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرک انگبین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرک انگبین
لغتنامه دهخدا
سرک انگبین . [ س ِ اَ گ َ ] (اِ مرکب ) سکنجبین معرب آن است . (رشیدی ). سکنجبین . سکنگبین . رجوع به همین کلمات شود.
-
واژههای مشابه
-
دنگ سرک
لغتنامه دهخدا
دنگ سرک . [ دَ س َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میانرود بخش مرکزی شهرستان ساری با 690 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ نکا و راه آن اتومبیلرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
سرخ سرک
لغتنامه دهخدا
سرخ سرک . [ س ُ س َ رَ ] (اِ مرکب ) نام مرغی است که سر او سرخ میباشد و او را بعربی حُمَّرة خوانند. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ).
-
سرک کشیدن
لغتنامه دهخدا
سرک کشیدن . [ س َ رَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) سر کشیدن از جایی یواشکی برای اطلاع از امری . (فرهنگ فارسی معین ). گردن کشیدن برای دیدن چیزی از جایی . آهسته و آرام گردن کشیدن برای دیدن جایی یا چیزی . (یادداشت مؤلف ).
-
شانه سرک
لغتنامه دهخدا
شانه سرک . [ ن َ / ن ِ س َ رَ ] (اِ مصغر) تصغیر شانه سر و نام دیگری است هدهد را. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). شانه بسر. شانه سر. (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به شانه سر شود.
-
سنگ سرک
لغتنامه دهخدا
سنگ سرک . [ س َ س َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان راستوپی بخش مرادکوه شهرستان شاهی . دارای 380 تن سکنه است . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن المفلح الطرابلسی الشامی ، مکنی به ابن منیر. در سنه ٔ 473 هَ .ق . در طرابلس که از بلاد شام است تولد یافته و بنام جدش که احمدبن مفلح بوده است نامیده شده و در همان بلد نشو و نما یافته و بتأییدات یزدانی بسعادت تحصیل علوم و تک...