کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرکاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرکاری
لغتنامه دهخدا
سرکاری . [ س َ ] (حامص مرکب ) داروغگی . || سربراهی کار. || ممتازی . || اهتمام . || سرانجام امری . (غیاث ) (آنندراج ).- سرکاری کردن ؛ کارفرمایی و رسیدگی به کاری کردن .
-
جستوجو در متن
-
نظارت
لغتنامه دهخدا
نظارت . [ ن َ رَ ] (ع مص ) نظر کردن و نگریستن به چیزی . (غیاث اللغات ). || مراقبت و در تحت نظر و دیده بانی داشتن کاری . || (اِمص ) نگرانی و دیده بانی به سوی چیزی . || سرکاری چیزی . مباشرت . || حراست . || شغل ناظر و میر سامانی . (ناظم الاطباء)
-
سبزآب
لغتنامه دهخدا
سبزآب . [ س َ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 2812 بر در جنوب شرق قلعه ٔ سرکاری بامیان متعلق به حکومت اعلی پروان که بخط 65 درجه و 59 دقیقه و 55 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و 34 درجه و 42 دقیقه و 46 ثانیه ٔ عرض البلدشمالی واقع است . (از فرهنگ جغرافیایی افغان...
-
اهتمام کردن
لغتنامه دهخدا
اهتمام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سعی کردن . کوشش نمودن . توجه کردن . سرکاری نمودن . تدبیرکردن . نگهبانی کردن . غمخوارگی کردن . (ناظم الاطباء). ایستادگی کردن . اعتناء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- اهتمام کردن در کار کسی ؛ تیمارگین شدن به کار...
-
خانگی کوتل
لغتنامه دهخدا
خانگی کوتل . [ ] (اِخ ) کوتلی است بفاصله ٔ یک هزارگزی جنوب قلعه ٔ سرکاری علاقه داری درجه ٔاول حکومت درجه 2 ارغستان در ولایت قندهار. این ده بین خط 67 درجه و 3 دقیقه و 28 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و خط 31 درجه و 29 دقیقه و 21 ثانیه ٔ عرض البلد شمالی قرار ...
-
خدرو
لغتنامه دهخدا
خدرو. (اِخ ) قریه ای است به فاصله ٔچهل وشش هزارگزی شمال قلعه ٔ سرکاری معروف متصل به دریای سرخ آب علاقه ٔ حکومت درجه دو ارغستان ولایت قندهار افغانستان بمختصات جغرافیایی زیر: طول شرقی 67 درجه و28 دقیقه و 5 ثانیه و عرض شمالی 31 درجه و 30 دقیقه و 24 ثانی...
-
کاتب السلطان
لغتنامه دهخدا
کاتب السلطان . [ ت ِ بُس ْ س ُ ] (اِخ ) میرزا محمدحسین ملقب به کاتب السلطان ابن حاج محمدعلی تاجر شیرازی . در شیراز کسب کمالات کرده و از خوشنویسان مقرر دربار ناصرالدین شاه و یکی از بهترین نستعلیق نویسان قرن اخیر است که خط او با خوشترین خطوط اساتید برا...
-
وثوق الدوله
لغتنامه دهخدا
وثوق الدوله . [ وُ قُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] (اِخ ) حسن یا میرزاحسن خان ، فرزند میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه ، از رجال معروف و سیاستمدار مشهور ایران و نیز از زمره ٔ شعرا و منشیان عصر خویش به شمار می رود. تولد او به سال 1290 هَ . ق . است . نخست ادبیات ف...
-
ریاست
لغتنامه دهخدا
ریاست . [ س َ] (ع اِمص ) حکومت . فرماندهی . سرکاری . سروری . فرمانروایی . سرداری . سالاری . حکمرانی . (ناظم الاطباء). سری . مهتری . رهبری . زعامت . (یادداشت مؤلف ) : آمد نگاهبان ریاست فراستش آری نگاهبان ریاست فراست است . ادیب صابر.وی را [ مسعود را ]...
-
مباشرت
لغتنامه دهخدا
مباشرت . [ م ُ ش َ رَ ] (ع مص ، اِمص ) (از مباشرة عربی ) جماع کردن . (غیاث ). مجامعت . (ناظم الاطباء). با کسی نزدیکی کردن . (زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جماع با زنان را گویند و شامل مساحقه نیز میشود. (فرهنگ علوم سیدجعفرسجادی ص 460). مباضعت . ...
-
پل اﷲوردی خان
لغتنامه دهخدا
پل اﷲوردی خان . [ پ ُ ل ِ اَل ْ لاه ْ وِ ] (اِخ ) در اسپاهان روی زاینده رود بتوسط یکی از سرداران شاه عباس ساخته شده است . طول آن 295 گز و عرض 12 گز دارای 34 پایه و 33 طاق مساوی است . و از جمله ٔ ابنیه ٔ تاریخی میباشد این پل بین شهر اصفهان و جلفا واقع...
-
کاری
لغتنامه دهخدا
کاری . (ص نسبی ) شخصی که از او کارها آید. (برهان ). فعال . مفید. کارکن . شدیدالعمل . عامل . فاعل . فاعله . زرنگ . آنکه بسیار کار کند. مرد کاری . گاو کاری : گر تو خواهی که بفلخند ترا پنبه همی من بیایم که یکی فلخم دارم کاری . حکاک .بکار اندرون کاری ِ پ...
-
برسر
لغتنامه دهخدا
برسر. [ ب َ س َ ] (ق مرکب ) باضافه . بعلاوه .اضافه بر آن . علاوه برآن . فضله . زیادتی : برآمد چهل سال و برسر دو ماه که تا بر نهادم ز شاهی کلاه . فردوسی .چو سی سال بگذشت برسر دو ماه پراکنده شد فر و اورند شاه . فردوسی .هرچه باید در آدمی زهنرداشت آن جمل...
-
چاپ
لغتنامه دهخدا
چاپ . (اِ) طبع. باسمه . عملی است که بواسطه ٔ آن میتوان از روی یک نوشته چند نسخه ٔ شبیه به آن تهیه کرد. (لغات نو فرهنگستان ). طبع و باسمه و تافت و انطباع و تافتگی از روی خط و نوشته . (ناظم الاطباء)؛ چاپ اول ، طبع نخستین کتابی ؛ چاپ عبدالرحیم ، طبع او....