کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرپیچی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرپیچی کردن
لغتنامه دهخدا
سرپیچی کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نافرمانی کردن . تمرد کردن . سر باززدن از کاری .
-
جستوجو در متن
-
سرگرایی کردن
لغتنامه دهخدا
سرگرایی کردن . [ س َ گ َ / گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرپیچی کردن . نافرمانی کردن . سرکشی کردن : عاقبت عشق سرگرایی کردخاک در چشم کدخدایی کرد.نظامی (هفت پیکر ص 186).
-
وحام
لغتنامه دهخدا
وحام . [ وِ/ وَ ] (ع اِمص ) میل به خوراکهای بد و یا ادویه ٔ قوی و تند. (از بحرالجواهر). نیک گرایش و آرزومندی آبستن به خوردن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) ویار. ویارانه . آن چیز که زن حامله آرزو کند. (مهذب الاسماء). || (مص ) رسوایی کرد...
-
پراکنیدن
لغتنامه دهخدا
پراکنیدن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص ) پراکندن : بسا مرد لئیما که می بخوردکریمی بجهان در پراکنید. رودکی . || تخلف کردن .سرپیچی کردن : مرا مرده در خاک مصر آکنیدز گفتار من هیچ مپراکنید. فردوسی .و رجوع به پراکندن و درپراکنیدن شود.
-
عصیان آوردن
لغتنامه دهخدا
عصیان آوردن . [ ع ِص ْ وَ دَ ] (مص مرکب ) سرپیچی کردن . عصیان کردن : که یارد آمد پیش تو از ملوک به جنگ که یارد آورد اندر تو ای ملک عصیان . فرخی .هرکه برتافت عنان از تو و عصیان آورداز در خانه ٔ او دولت برتافت عنان .فرخی (از آنندراج ).
-
دور گذشتن
لغتنامه دهخدا
دور گذشتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) دور شدن . دوری کردن . با بی اعتنایی و عدم توجه از آن گذشتن . بدان توجه و اعتنا نکردن . (از یادداشت مؤلف ). سرپیچی کردن . روی گردان شدن : و هرچند سلطان در این باب فرمانی نداده است از شرط و رسم دور نتوان گذشت . (ت...
-
شانه گردانی
لغتنامه دهخدا
شانه گردانی . [ ن َ / ن ِگ َ ] (حامص مرکب ) اعراض . سرپیچی . شانه کردن . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 44). عبارت از پشت گردانیدن یعنی روگردانی و اعراض کردن . (از چراغ هدایت ) : انتقام دلشکستن مو بمو از وی کشیدزلف را نگذاشت عدلش شانه گردانی کند. صایب اصفها...
-
حساب بردن
لغتنامه دهخدا
حساب بردن . [ ح ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) هراس داشتن از... از فرمان کسی سرپیچی نکردن و نتوانستن . رعب داشتن از... ملاحظه کردن از... : ناظم مدد ز سلسله ٔ آه جو که بازچرخ ار برد حساب ازین دودمان برد.ناظم تبریزی (از ارمغان آصفی ).
-
سر برکشیدن
لغتنامه دهخدا
سر برکشیدن . [ س َ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) بیرون آمدن . برزدن . طالع شدن : ببود آن شب و خورد و گفت و شنیدسپیده چو از کوه سر برکشید. فردوسی .چو از خاور او سوی مشرق کشیدز خاور شب تیره سر برکشید. فردوسی . || طغیان کردن . یاغی شدن . سرپیچی کردن : ر...
-
اباء
لغتنامه دهخدا
اباء. [ اِ ] (ع مص ) اِبا. سر باززدن از. سر باززدن اندر کاری . (تاج المصادر بیهقی ). فروگذاشتن طاعت . (مصادر زوزنی ).سر پیچیدن از. سرکشی از. سرپیچی از. سر کشیدن از. بازایستادن از چیزی . سر زدن از. تن زدن از. تن درندادن به . نافرمانی . سرکشی . سرپیچی ...
-
عقوق
لغتنامه دهخدا
عقوق . [ ع ُ ] (ع مص ) باردار گردیدن شتر ماده .عقاق . و رجوع به عقاق شود. || آزردن پدر را. (از منتهی الارب ). نافرمانی کردن کسی را که حق او بر تو واجب باشد. (المصادر زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). نافرمانبرداری کردن مادر و پدر را و کسی را که حق او ...
-
برتافتن
لغتنامه دهخدا
برتافتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) پیچیدن و برگردانیدن . (ناظم الاطباء). برگرداندن .تاکردن . کج کردن . پیچاندن . خماندن . خمانیدن . بسوی دیگر کژ کردن . (یادداشت مؤلف ). برگردانیدن چنانکه دم کارد یا چنگال یا نوک میخ و امثال آن را. قسمتی از چیزی متصل را...
-
نافرمانی کردن
لغتنامه دهخدا
نافرمانی کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اطاعت نکردن . (ناظم الاطباء). سرکشی . سرپیچی . گردنکشی . طغیان . فرمان نبردن . تمرد : اگر مقدمان نافرمانی نکردندی همه ترکستان را بدین لشکر بتوانستمی گرفت . (تاریخ بیهقی ). و آن فرشتگان که از زبانه ٔ آتش آفرید...
-
عنان تافتن
لغتنامه دهخدا
عنان تافتن . [ ع ِ ت َ ] (مص مرکب ) برگشتن و رجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). بازگشتن . پشت بدادن : شاه از آن گور برنتافت ستورچون توان تافتن عنان از گور. نظامی .در می طلبیدو در نمی یافت وز درطلبی عنان نمی تافت . نظامی . || برگشتن و روگردان شدن . (ناظ...