کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرپوشیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرپوشیده
لغتنامه دهخدا
سرپوشیده . [ س َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنچه یا آنکه سر او پوشیده شده باشد. || سربسته . مبهم . مجمل . بدون شرح و تفصیل : مشورت دارند سرپوشیده خوب در کنایت با غلطافکن مشوب . مولوی (مثنوی چ خاور ص 24). || (اِ مرکب ) دوشیزه . (غیاث ) (آنندراج ). زن . دخ...
-
واژههای مشابه
-
رباط سرپوشیده
لغتنامه دهخدا
رباط سرپوشیده . [ رُ طِ س َ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار دارای 538 تن جمعیت .آب ده از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رباط سرپوشیده
لغتنامه دهخدا
رباط سرپوشیده . [ رُ طِ س َ دِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار است که در باختر بخش واقعست و راه شوسه ٔ قدیم تهران -مشهد از این دهستان میگذرد. این دهستان در جلگه قرار دارد و دارای آب و هوای معتدل و 13 آبادی و در حدود 3548 تن جم...
-
جستوجو در متن
-
پاساژ
لغتنامه دهخدا
پاساژ. (فرانسوی ، اِ) بازار سرپوشیده که دو در دارد دخول و خروج را.
-
اطیم
لغتنامه دهخدا
اطیم . [ اَ ] (ع اِ) پیه و گوشتی که در دیگ سرپوشیده پخته شود. (از متن اللغة) (از لسان العرب ).
-
دالانه
لغتنامه دهخدا
دالانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) دالان . (آنندراج ) (برهان ). دهلیز در خانه . (برهان ). || کوچه ٔ سرپوشیده . (برهان ).
-
مثدم
لغتنامه دهخدا
مثدم . [ م ُ ث َدْ دَ ] (ع ص ) ابریق مثدم ؛ ابریق سرپوشیده به پالونه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ابریق سرپوشیده به پالونه و ترش پالا و یا ابریقی که دهانه ٔ آن را از پارچه پوشانند جهت صاف کردن چیزی که در آن می ریزند. (ناظم الاطباء).
-
کلاته زمان آباد
لغتنامه دهخدا
کلاته زمان آباد. [ ک َ ت ِ زَ] (اِخ ) دهی است از دهستان رباط سرپوشیده ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کوتار
لغتنامه دهخدا
کوتار. (اِ) کوچه ای را گویند که بالای آن را پوشیده باشند. (برهان ). کوچه ٔ سرپوشیده را گویند و اصل در آن کوی تار بوده یعنی کوچه ٔ تاریک . (آنندراج ). ساباط و کوچه بازاری که روی آن را پوشانده باشند. (ناظم الاطباء).
-
زیدآباد
لغتنامه دهخدا
زیدآباد. [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رباط سرپوشیده است که در بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار واقع است و 290 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
گالاری
لغتنامه دهخدا
گالاری . (از فرانسوی ، اِ) گالری . اطاق دراز و سر پوشیده . راهرو. بالکن سرپوشیده . محل اجتماع عمومی . بالکن تأتر. آنجا که نیمکت هایی برای تماشاچیان میگذارند. || کلکسیون تابلوهای نقاشی و اشیاء ظریف .
-
زعفرانیه
لغتنامه دهخدا
زعفرانیه . [ زَ ف َ نی ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رباط سرپوشیده است که در بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار و پنجاه هزارگزی خاور سبزوار واقع است و 595 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
نارنجستان
لغتنامه دهخدا
نارنجستان . [ رَ / رِ ج ِ ] (اِ مرکب )جائی که در آن درخت نارنج و دیگر مرکبات را عمل آورند. (ناظم الاطباء). باغهای سرپوشیده به شیشه که در سردسیر برای درختان مرکبات دارند. (یادداشت مؤلف ).