کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرودی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرودی
لغتنامه دهخدا
سرودی . [ س ُ ] (اِخ ) در ولایت قم از قصبه ٔ موسوم به خوانسار است . شخص نامرادی است و در فن موسیقی بهره دارد. بیت ذیل را در نیشابورک به اسم «بنیاد» نقشی بسته بوده خیلی شهرت یافت :بنیاد مکن با من سودازده بیدادتا من نکنم ناله ز بیداد تو بنیاد.(مجمع الخ...
-
سرودی
لغتنامه دهخدا
سرودی . [ س ُ ] (ص نسبی ) مغنی و سرودزن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
دادآفرید
لغتنامه دهخدا
دادآفرید. [ ف َ ] (اِخ ) از نامهای خدای تعالی . (برهان ). || (ن مف مرکب ) از دادآفریده شده . آفریده و خلق شده از داد. || (اِ مرکب ) نام سرودی . نام نوائی از موسیقی . (برهان ). نام یکی از سرودهای موسیقی . نام یکی از الحان موسیقی ، سرودی که از قدیم تا ...
-
مه بر کوهان
لغتنامه دهخدا
مه بر کوهان . [ م َه ْ ب َ ](اِ مرکب ) نام سرودی است . (از غیاث ) (از آنندراج ). ماه بر کوهان . (برهان ). رجوع به ماه بر کوهان شود.
-
په آن
لغتنامه دهخدا
په آن . [ پ ِ ] (اِخ ) در باستان شناسی یونان سرودی به افتخار آپولون رب النوع سرود جنگ و پیروزی .
-
مارش
لغتنامه دهخدا
مارش . (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح نظامی ) راه رفتن سربازان با نظم و ترتیب . || سرودی حماسی که سربازان در موقع حرکت هم آهنگ با قدمها خوانند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
خارکن
لغتنامه دهخدا
خارکن . [ ک َ ] (اِخ ) نام شخصی است ، که این نوا به آن شخص منسوب است . (آنندراج ) (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ شعوری ). رجوع به خارکن (نام نوایی ) و به خارکش (نام سرودی ) شود.
-
پاکوبان
لغتنامه دهخدا
پاکوبان . (نف مرکب ، ق مرکب ) در حال پاکوفتن . رقص کنان . در حال رقص کردن : چو در دستست رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سراندازیم .حافظ.
-
خوش زخمه
لغتنامه دهخدا
خوش زخمه . [ خوَش ْ / خُش ْ زَ م َ / م ِ ](ص مرکب ) خوش پنجه . آنکه ساز خوب نوازد : نوای مطرب خوش زخمه و سرودی غنج خروش ِ عاشق ِ سرگشته و عتاب ِ نگار.مسعودی .
-
ستازن
لغتنامه دهخدا
ستازن . [ س ِ زَ ] (نف مرکب ) سِتار نواز، چه لفظ ستا مخفف سِتار است . (آنندراج ). سِتارنواز. (غیاث ). نوازنده ٔ سه تار : ستازن برآورده بانگ سرودسرودی نوآیین تر از صد درود. نظامی .|| (اِ) سیخ کباب که سه شاخه باشد. (آنندراج ) (غیاث ).
-
پیکارکرد
لغتنامه دهخدا
پیکارکرد. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) پیکار کردن . جدال . مجادلة : چنین برز و بالا و این کارکردنه خوب است با دیو پیکارکرد. فردوسی . || (اِ مرکب ) (در اصطلاح موسیقی ) نام سرودی و آهنگی از موسیقی : زننده دگرگون بیاراست رودبرآورد ناگاه...
-
حدی
لغتنامه دهخدا
حدی . [ ح ُ دا ] (ع اِ) سرودی که شتربانان عرب سرایند شتران را تا تیز روند : نبینی شتر بر حدای عرب که چونش برقص اندر آرد طرب . سعدی (بوستان ).منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام پر حدای ساربانان بینی و بانگ جرس .حافظ.
-
داذآفرید
لغتنامه دهخدا
داذآفرید. [ ف َ ] (اِخ ) نام یکی از سرودهای ایران باستان که باربد برای خسرو پرویز ساخته بود. نام درست آن باید دادار آفرید باشد زیرا ثعالبی آن را بصورت یزدان آفرید نقل کرده است . (ایران در زمان ساسانیان ، ترجمه رشید یاسمی ص 507) : سرودی به آواز خوش بر...
-
کوسان
لغتنامه دهخدا
کوسان . (اِخ ) نام شخصی بوده نایی و نی نواز در زمان یکی از پادشاهان قدیم . (برهان ). نام نایی است که در زمان یکی از پادشاهان قدیم بود. (فرهنگ رشیدی ). نام مردی نایی بوده که در آن کار شهرت داشته . (آنندراج ). نام شخصی نی نواز. (ناظم الاطباء) : شهنشه گ...