کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سروده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ناسروده
لغتنامه دهخدا
ناسروده . [ س ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ناسرائیده . مقابل سروده . رجوع به سروده شود.
-
ژروزالم دلیوره
لغتنامه دهخدا
ژروزالم دلیوره . [ ژِ ل ِ دِ وْ رِ ] (اِخ ) نام منظومه ای حماسی که آن را لوتاس در بیست قطعه سروده است (1575 م .).
-
قفیل
لغتنامه دهخدا
قفیل . [ ق َ ] (اِخ ) موضعی است (منتهی الارب ) در سرزمین طی . زیدبن خیل در شعر خود که آن راپیش از مرگش سروده از آن یاد کند. (معجم البلدان ).
-
قاسم شیرازی
لغتنامه دهخدا
قاسم شیرازی . [ س ِ م ِ ] (اِخ ) از شاعران ایران است و منظومه ای در فتوحات امیرتیمور به نام «تیمورنامه » سروده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ناسرائیده
لغتنامه دهخدا
ناسرائیده . [ س َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) سرائیده نشده . سروده نشده . ناسروده . مقابل سرائیده . رجوع به سرائیده و ناسروده شود.
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَ ی ُ ] (اِخ ) شاعر غزلسرای یونانی مبتکر اشعار غنائی که بافتخار دیونیسوس (باکوس ) سروده میشد.
-
اسکودری
لغتنامه دهخدا
اسکودری . [ اِ دِ ] (اِخ ) مادلین . خواهر اسکودری ، شاعر فرانسوی . وی بعض قصص را برشته ٔ تحریر درآورده و برخی اشعار نیز سروده است .
-
دارةالیعضید
لغتنامه دهخدا
دارةالیعضید. [ رَ تُل ْ ی َ ] (اِخ ) جایی است از دارات عرب . یکی از شعرا سروده است : فصیحت من دارةالیعضیدقبل هتاف الطائر الغرید.
-
داود
لغتنامه دهخدا
داود. [ وو ] (اِخ ) ابن جمهور کاتب . بعربی شعر سروده است و دیوانی دارد. (الفهرست ابن الندیم ).
-
یوسف امری
لغتنامه دهخدا
یوسف امری . [ س ُ اَ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر شعرای ایران است . در زمان شاهرخ میرزا و پسرش بایسنقر می زیسته و قصائد بسیار در مدح ایشان سروده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
علی شغال
لغتنامه دهخدا
علی شغال . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) (ملا...) نصرابادی نام اورا با ابیاتی از اشعارش که در معما سروده است در تذکره ٔ خود آورده است . (از الذریعه ٔ آقا بزرگ طهرانی ج 9 ص 529 از تذکره ٔ نصرابادی ، فصل پانزدهم ص 504).
-
غویری
لغتنامه دهخدا
غویری . [ غ ُ وَ ] (اِخ ) ابوالحسین . شاعر عرب و از خاصان صاحب بن عباد بود. اشعاری بسیار سروده است و شعر او چندان مطبوع نیست . رجوع به یتیمة الدهر ثعالبی ج 3 ص 161 شود.
-
واسانی
لغتنامه دهخدا
واسانی . (اِخ ) ابوالقاسم الحسین بن الحسن از رجال قرن چهارم هجری . وی قصیده ٔ نونیه ٔ هزلیه ای در وصف مهمانی که در قریه ٔ حمرایای حران برای اهل قریه برپا بوده سروده است . (معجم المطبوعات ج 2).
-
وادی القصور
لغتنامه دهخدا
وادی القصور. [ دِل ْ ق ُ ] (اِخ ) از شهرهای هذیل واقع در عربستان است و صخرالغی الهذلی هنگام وصف ابر درباره ٔ آن چنین سروده است : فاصبح مابین وادی القصورحتی یلملم حوضاً لقیفاً.(معجم البلدان ).
-
واعظ واسطی
لغتنامه دهخدا
واعظ واسطی . [ ع ِ ظِ س ِ ] (اِخ ) شمس الدین محمدبن القاسم از مشاهیر شعراست که به عربی شعر می سروده و به سال 744 هَ . ق . درگذشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ).