کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرمشناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سرم
لغتنامه دهخدا
سرم . [ س َ ] (اِ) کنگر و آن رستنیی بود که برگش خاردار است و آن را پزند و با ماست خورند و بعربی حرشف خوانند. (برهان ) (از آنندراج ).به لغت شیرازی اسم فشاع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
سرم
لغتنامه دهخدا
سرم . [ س َ رَ ] (ع اِ)درد کون . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
سرم
لغتنامه دهخدا
سرم . [ س ِ رَ ] (ترکی ، اِ) لفظ ترکی است بمعنی دوال خراشیده . (غیاث اللغات ). دوالی که روی آن را خراشیده باشند تا نرم شود و به همین مناسبت کسی را که از بسیاری کار دستها پینه بسته باشد سرم دست گویند. (آنندراج ) : از بهر پای باز تو صیاد لامکان از پشت ...
-
سرم
لغتنامه دهخدا
سرم . [ س ُ ] (ع اِ) دهان روده که مخرج ثفل است . (غیاث ) (آنندراج ). اندرون دبر مردم . ج ، اسرام . (مهذب الاسماء). نام دیگر معاء مستقیم است . (از ابوعلی سینا در قانون ص 215).
-
سرم
لغتنامه دهخدا
سرم .[ س َ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان سگ را زجر کنند،فیقال : سَرْماً سَرْماً. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
شناسی
لغتنامه دهخدا
شناسی . [ ش ِ ] (حامص ) به صورت ترکیب به معنی شناسایی و آگاهی به کار می رود و ترکیبات ذیل در آن هست :- آب شناسی . آدم شناسی . انجم شناسی . ایران شناسی .جمجمه شناسی . جنگل شناسی . جواهرشناسی . جوهرشناسی . حق شناسی . حیوان شناسی . خاک شناسی . خاورشناس...
-
سرم دست
لغتنامه دهخدا
سرم دست . [ س ِ رَ دَ ] (ص مرکب ) آنکه دست او از کار بسیار کردن از آبله خراشیده باشد. (آنندراج ) (غیاث ). || کسی که بر دست خود پنبه پیچیده و کارهای سخت و دشوار را میتواند بجا آورد. (ناظم الاطباء).
-
کتاب شناسی
لغتنامه دهخدا
کتاب شناسی . [ ک ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل کتاب شناس . کار آنکه کتاب شناسد. || فن آگاهی از انواع کتابها و مؤلفان و مصنفان و مترجمان آنها. (فرهنگ فارسی معین ). آگاهی بر کتاب و محتوی و نویسنده ٔ آن .
-
گیاه شناسی
لغتنامه دهخدا
گیاه شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل گیاهشناس . شناختن گیاهان . و آن ، یکی از شعبه های علوم طبیعی است که گیاهان را از لحاظ دسته بندی عملی مورد تحقیق و بررسی قرار میدهد و درباره ٔ تکوین و نشو و نما و آنچه موجب بهتری و جلوگیری از آفت آن است بحث می کند...
-
گیتی شناسی
لغتنامه دهخدا
گیتی شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل گیتی شناس . دانستن جهان . || جغرافی دانی . جهانشناسی .
-
گاه شناسی
لغتنامه دهخدا
گاه شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل گاه شناس .
-
کان شناسی
لغتنامه دهخدا
کان شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) آشنایی به معادن . دانشی که از راه آن به وجود و چگونگی بهره برداری کانها پی توان برد.
-
کعبه شناسی
لغتنامه دهخدا
کعبه شناسی . [ ک َ ب َ / ب ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل کعبه شناس . معرفت به کعبه . (یادداشت مؤلف ).
-
نفس شناسی
لغتنامه دهخدا
نفس شناسی . [ ن َ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم النفس . روانشناسی .
-
نعمت شناسی
لغتنامه دهخدا
نعمت شناسی . [ ن ِ م َ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل نعمت شناس . رجوع به نعمت شناس شود : وفاداری کن و نعمت شناسی که بدفرجامی آرد ناسپاسی .سعدی .