کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرمشق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرمشق
لغتنامه دهخدا
سرمشق . [ س َ م َ ] (اِ مرکب ) قطعه ٔ نوشته ٔ خوش نویس که بعرف آن را تعلیم گویند. (غیاث ). قطعه ٔ نوشته ٔ خوشنویس که بعرف آن را تعلیم گویند و آن را در نظر داشته مشق کنند. (آنندراج ) : آیینه بود تخته ٔ مشق آن زمان که عقل سرمشق روشنایی باطن ز ما گرفت ....
-
جستوجو در متن
-
اری ژینال
لغتنامه دهخدا
اری ژینال . [ اُ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) نمونه . سرمشق . چیزی که ابتکار در آن کرده باشند و سرمشق واقع شود. || مخصوص . خاص . بدیع. || نسخه ٔ اصل . نسخه ٔ اول . || متن ، در مقابل ترجمه .
-
الگو
لغتنامه دهخدا
الگو. [ اُ ] (اِ) روبُر. مُدِل . || سرمشق . مُقتَدی ̍. اُسوَه . قدوه . مثال . نمونه .
-
تأسی کردن
لغتنامه دهخدا
تأسی کردن . [ ت َ ءَس ْ سی ک َ دَ ] (مص مرکب ) اقتدا کردن به پیشوای خود. (ناظم الاطباء). پیروی کردن . متابعت کردن . اعمال کسی را سرمشق قرار دادن . رجوع به تأسی شود.
-
ذیاسقوریذوس
لغتنامه دهخدا
ذیاسقوریذوس . (اِخ ) عالم اخلاقی از مردم یونان در مائة چهارم قبل از میلاد. شاگرد ایسقرطس . از وی قطعات دو کتاب او در دست است یکی بنام اعمال و اقوال منتخبه و دیگری موسوم به اخلاق اومیروس یا اخلاق پهلوانان اشعار اومیروس و در این کتاب دوم از اعمال مردان...
-
فورمول
لغتنامه دهخدا
فورمول . [ فُرْ ] (فرانسوی ، اِ) فرمول . نمونه . سرمشق . || رمز. || (اصطلاح جبر) عبارتی که رابطه ٔ مقادیری را که جواب مسائل مشابهی هستند معین میکند. || در پزشکی ، نسخه . دستور. || در شیمی ، بیان نسبت اجسامی که شی ٔ از آن به وجود می آید با نشانه های ا...
-
مدل
لغتنامه دهخدا
مدل . [ م ُ دِ ] (فرانسوی ، اِ) الگو. نمونه . (یادداشت مؤلف ). سرمشق . (فرهنگ فارسی معین ). || کتاب نقاشی که در مدارس دانش آموزان از روی آن طراحی و نقاشی کنند. || هر چیز و هرکس اعم از مجسمه و انسان و غیره که در برابر هنرمند قرار گیرد تا از روی آن نق...
-
مالرب
لغتنامه دهخدا
مالرب . [ ل ِ ] (اِخ ) شاعر غزلسرای فرانسوی (1555-1628م .) با آنکه اشعارش فاقد قوه ٔ تخیل است ولی دارای قدرت و روشنی و وزنی مطبوع است . او در مقام شاعری مبدع و نوآور بود و بر زبان و شعر فرانسه نفوذ کرد.«بوالو» درباره ٔ وی گفته : «بالاخره مالرب آمد......
-
اسپینل
لغتنامه دهخدا
اسپینل . [ اِ ن ِ ] (اِخ ) ویسنت . یکی از شعرا و داستان نویسان مشهور اسپانیا و از دوستان سروانتس معروف . مولد او 1551 م .در شهر رنده از مضافات غرناطه و وفات در سنه ٔ 1624.او راست : زندگی دُن مارکس دُابرگن که سرمشق ژیل بلاس (قهرمان داستان لوساژ نویسند...
-
کلاسیک
لغتنامه دهخدا
کلاسیک . [ کْلا / ک ِ ] (فرانسوی ، ص ) آنچه در کلاسها بکار رود. کلاسی . درسی ، کتاب کلاسیک . (فرهنگ فارسی معین ). || آنچه مربوط بدوره ٔ یونان و روم قدیم یا مؤلفان بزرگ قرن 17 میلادی است : زبانهای کلاسیک ، تئاتر کلاسیک . (فرهنگ فارسی معین ). || آنچه ...
-
نمونه کردن
لغتنامه دهخدا
نمونه کردن . [ ن ُ / ن ِ مو ن َ/ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرمشق قرار دادن . الگو گرفتن . قدوه و پیشوا کردن . (یادداشت مؤلف ) : زندگانی چگونه باید کردچه کسان را نمونه باید کرد؟ اوحدی . || تباه کردن . زشت کردن : ونجنک را همی نمونه کنددر گلستان به زلف و...
-
نظمی بهبهانی
لغتنامه دهخدا
نظمی بهبهانی . [ ن َ ی ِ ب ِ ب ِ ] (اِخ ) از شاعران معاصر با نصرآبادی است و به روایت او «کمال صلاح و درویشی داشت ، فی الجمله تحصیلی کرده ، مدتی در اصفهان بود... سپس به شیراز رفت و در آنجا ساکن شد». او راست :خدنگ غمزه به نظمی زدی و آه کشیدزبان بریده م...
-
کنرار
لغتنامه دهخدا
کنرار. [ ک ُ ] (اِخ ) والنتین . ادیب فرانسوی که در پاریس متولدشد و در همانجا درگذشت (1603 - 1675 م .). او در خانه ٔ خود اولین بار نخستین اعضای آکادمی فرانسه را گردهم آورد. و در سال 1635 م . آنگاه که این جمعیت به وسیله ٔ نامه هایی تشکیلات خود را اعلام...
-
سرخط
لغتنامه دهخدا
سرخط. [ س َ خ َ ] (اِ مرکب ) تعلیم خوش نویسان . (غیاث ) (آنندراج ). سرمشق : سرخط که برین ورق کشیده ست شک نیست در آن که آفریده ست . نظامی .به سرخطنویسی علم زآن نمطکه رخسار خوبان کند مشق خط. نورالدین ظهوری (از آنندراج ). || خط و یادداشت روز. || نوکری ....