کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرما خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سرما زدن
لغتنامه دهخدا
سرما زدن . [ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) به عضوی یا میوه ای آفت رسیدن بسبب سرمای سخت . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
چایمان کردن
لغتنامه دهخدا
چایمان کردن . [ »َ دَ ] (مص مرکب ) چاییدن . سرما خوردن . بسرماخوردگی مبتلا شدن . زکام کردن . نزله کردن . رجوع به چاییدن و سرما خوردن و زکام کردن شود.
-
گرما خوردن
لغتنامه دهخدا
گرما خوردن . [ گ َ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) مقابل سرما خوردن . (آنندراج ). دچار گرما شدن : اگر روی عرقناک تو در مد نظر باشدچو آب زندگی گرمای محشر میتوان خوردن .میرزا صائب (از آنندراج ).
-
چاییدن
لغتنامه دهخدا
چاییدن . [ دَ ] (مص ) چایمان کردن . زکام کردن . چاهیدن . (ناظم الاطباء). سرما خوردن . (ناظم الاطباء). نزله کردن . رجوع بچایمان کردن و زکام کردن و سرما خوردن و سرد شدن شود. || سخت سرد شدن چیزی ، مانند مشروب و مواد غذایی در مجاورت یخ یا درون یخچال .
-
دیک دیک
لغتنامه دهخدا
دیک دیک . (اِ صوت ) کلمه ای است که در خواندن مرغان خانگی استعمال کنند. (ناظم الاطباء). || حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرما.
-
چائیدن
لغتنامه دهخدا
چائیدن . [ دَ ] (مص ) سرما خوردن . زکام کردن . || سرد شدن . سخت سرد شدن چنانکه چیز در مجاورت یخ و برف . چائیدن میوه و جز آن در یخ ؛ نهایت سرد شدن .
-
قفقفة
لغتنامه دهخدا
قفقفة. [ ق َ ق َ ف َ ] (ع مص ) لرزیدن از سرما و جز آن . || جنبیدن کام دهن و دندان با هم در خوردن . || خشک شدن گیاه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
لطع
لغتنامه دهخدا
لطع. [ ل َ ] (ع اِ) کام دهان . || زیر زنخ مردم . ج ، الطاع . (منتهی الارب ). || (مص ) سرما خوردن . || از انتظار کسل شدن . || وقت تلف کردن . (دزی ).
-
مقامح
لغتنامه دهخدا
مقامح . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) شتری که از باعث بیماری یا سرما از آب خوردن بازایستاده باشد. یقال : بعیر مقامح وناقة مقامح . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). شتری که بر آب وارد شود و از بیماری و یا سردی آب از آب خوردن خودداری کند. (از اقرب ا...
-
تقفقف
لغتنامه دهخدا
تقفقف . [ ت َ ق َ ق ُ ] (ع مص ) خشک شدن گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برهم خوردن دندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). لرزیدن از سرما و جز آن و گویند لرزیدن چانه است و برهم خوردن دندانها. (از اقرب ا...
-
عب
لغتنامه دهخدا
عب . [ ع َب ب ] (ع مص ) آب خوردن یا جرعه جرعه خوردن آن یا پی درپی خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). || به دهان خوردن آب از جوی . (منتهی الارب ). || آواز کردن دلو وقت آب گرفتن در چاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آ...
-
چاهیدن
لغتنامه دهخدا
چاهیدن . [ دَ ](مص ) زکام شدن . دچار سرماخوردگی شدن . سرما خوردن . احساس سرما کردن . (ناظم الاطباء). سردشدن : دل من ز خود بسکه چاهیده است مگر گرمی از ثعلبش دیده است . وحید (در تعریف ثعلب فروش از آنندراج ).شدم بمدرس و چاهید فوق دین سر و مغزم ز بس بگوش...
-
کداء
لغتنامه دهخدا
کداء. [ ک َدْءْ ] (ع مص ) کُدوء. سرما خوردن گیاه و پژمریدن و بر زمین نشستن یا بی آب ماندن و ناگوالیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر زمین نشاندن سرما کشت را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).بر زمین نشاندن سرما کشت را به اینکه ...
-
رب و رب یاد کردن
لغتنامه دهخدا
رب و رب یاد کردن . [ رَب ْ ب ُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت تأثر یافتن و رنجه شدن چنانکه از سرما یا خوردن چیزی سخت ترش و غیره .