کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرعت انتقال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
واحد سرعت
لغتنامه دهخدا
واحد سرعت . [ ح ِ دِ س ُ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش سرعت حرکت اجسام به کار میرود. واحد سرعت یا واحد تندی در دستگاه S.G.C سانتیمتر در ثانیه است و آن سرعت یکنواخت متحرکی است که یک سانتیمتر در ثانیه نقل مکان میکند. واحد سرعت د...
-
واحد سرعت زاویه ای
لغتنامه دهخدا
واحد سرعت زاویه ای . [ ح ِ دِ س ُ ع َ ت ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش حرکت های دورانی به کار میرود. واحد سرعت زاویه ای در دستگاه .S.G.Cرادیان در ثانیه است و آن سرعت متحرکی است که در هرثانیه به اندازه ٔ یک رادیان بر روی...
-
جستوجو در متن
-
زودیابی
لغتنامه دهخدا
زودیابی . [ زودْ ] (حامص مرکب ) تیزفهمی . سرعت انتقال . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تندفهمی . تیزهوشی . سرعت انتقال . (فرهنگ فارسی معین ).
-
زودفهمی
لغتنامه دهخدا
زودفهمی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) تیزهوشی . تندفهمی . سرعت انتقال . (فرهنگ فارسی معین ). سرعت انتقال و چالاکی در ادراک . (ناظم الاطباء).
-
فضل
لغتنامه دهخدا
فضل . [ف َ ] (اِخ ) نام کنیز متوکل است که شاعره ای بود و دریمامه تولد یافته بود. در زمان وی شاعره ای فصیح تر از او نبود. او را با علی بن جهم و ابودلف عجلی مداعباتی است . در شعرش رقت و ابداعی دیده میشود. دارای بداهت و سرعت انتقال بوده است . وفاتش بسال...
-
رسایی
لغتنامه دهخدا
رسایی . [ رَ ] (حامص ) رسائی . رسا بودن . رسندگی . واصل بودن . || درآمد و مدخل . (ناظم الاطباء). || وصال . (آنندراج ). || سرعت انتقال و چالاکی در ادراک . || قابلیت و کاردانی و هنر و فراست و لیاقت و شایستگی و سزاواری . (ناظم الاطباء). || دانش . || فهم...
-
حدس
لغتنامه دهخدا
حدس . [ ح َ ] (ع مص ) شتافتن . (منتهی الارب ). سرعت . (کشاف اصطلاحات الفنون ). بشتاب رفتن . || الرمی ، و منه الحدس و هو الظن . (معجم البلدان ). حدس بسهم ؛ به تیر زدن . تیر زدن . (منتهی الارب ). || غلبه کردن در انداختن کسی را. || فروخوابانیدن . افکندن...
-
راه آبی
لغتنامه دهخدا
راه آبی . [ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درنقاط مختلف جهان برای ایجاد سهولت و سرعت در کار مسافرت یا حمل و نقل از اقیانوسها و دریاها و دریاچه هاو برخی از رودخانه ها که قابل کشتیرانی هستند استفاده میشود و نیز در برخی جاها با کندن کانال دریایی رابدریا ...
-
هرمن
لغتنامه دهخدا
هرمن . [ هَُ م ُ ] (فرانسوی ، اِ) هورمون . ماده ٔ شیمیایی است که در یک جای بدن پیدا شده با گردش خون به جای دیگر بدن برده میشود تا آن را تحریک کند. (فرهنگ انگلیسی حییم ). هرمن را در سال 1905 م . استرلینگ کشف کرده . هرمن ها را بر حسب تأثیرشان میتوان ب...
-
انتقالی
لغتنامه دهخدا
انتقالی . [ اِ ت ِ ] (از ع ،ص نسبی ) منسوب به انتقال . (از فرهنگ فارسی معین ).- حرکت انتقالی ؛ مقابل حرکت وضعی ، و آن حرکت و گردش سیارات است بدور خورشید.- حرکت انتقالی زمین ؛ گردش زمین بدور خورشید. زمین در مدت 365 شبانه روز و پنج ساعت و 48 دقیقه و ...
-
تشعشع
لغتنامه دهخدا
تشعشع. [ ت َ ش َ ش ُ ] (ع مص ) اندک ماندن از ماه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سپری شدن روزهای ماه جز مقدار کمی از آن : تشعشع الشهر تقضی الا اقله . (از اقرب الموارد). || شعاع انداختن . پرتو افکندن . پرتوافکنی . درخشندگی . ج ، تشعشعات . (فرهنگ فارس...
-
تلویزیون
لغتنامه دهخدا
تلویزیون . [ ت ِ ل ِ یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) تله ویزیون .دستگاهی است که بوسیله ٔ آن می توان حوادثی را که در صحنه ٔ مخصوص (جایگاه فرستنده ) از مسافت چندین کیلومتری روی میدهد مشاهده کرد و صدایی که نزدیک صحنه ٔ عمل ایجاد می گردد شنید. در دستگاههای گیرنده...
-
حرکت
لغتنامه دهخدا
حرکت . [ ح َ رَ ک َ ] (ع مص ) حَرَکة. جنبش . جنبیدن . مقابل سکون ، آرام ، آرامیدن ، درنگ . تحشحش . حشحشة. کون . ذماء. تقتقة. رکضت . نهضت . مور. تمور. تکان . تکان خوردن . سید جرجانی گوید: حرکت اشغال حیزی است پس از حیزی . و هم او گوید: حرکت خروج از قوه...
-
باکوس
لغتنامه دهخدا
باکوس . (اِخ ) نام رومی دیونیزوس ، خدای تاکستان و شراب و جذبه ٔ عارفانه در نزد یونانیان قدیم . وی سرگذشتی تاریک و مبهم دارد، دیونیزیوس پسر زئوس ومادرش سمله بود و بنابراین مانند هرمس و آپولون و آرتمیس ، از دومین نسل خدایان المپی است . سمله که مورد علا...