کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرسلسله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شاه رضا
لغتنامه دهخدا
شاه رضا. [ رِ ] (اِخ ) نام سرسلسله ٔ دودمان پهلوی . رجوع به رضاشاه ... شود.
-
کاکولوس
لغتنامه دهخدا
کاکولوس . (اِخ ) نام سرسلسله ٔ خانواده ٔ کاسی لیوس . رجوع به کاسی لیوس شود. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 496).
-
کالپوس
لغتنامه دهخدا
کالپوس . (اِخ ) سرسلسله ٔ خانواده ٔ کالپورنیوس بوده است . (ترجمه ٔ تاریخ تمدن قدیم ص 496).
-
صلتی
لغتنامه دهخدا
صلتی . [ ص َ ] (ص نسبی ) نسبت است به عثمان بن ابی الصلت که سرسلسله ٔ طایفه ای از خوارج است . (الانساب سمعانی ). رجوع به صَلتیَّة شود.
-
ژولوس
لغتنامه دهخدا
ژولوس . (اِخ ) نام سرسلسله ٔ خانواده ٔ ژول سزار (قیصر). (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ ص 481).
-
سوباشی
لغتنامه دهخدا
سوباشی . [ ] (اِخ ) به ترکی به معنی سرکش و لقبی است که پادشاه ترکستان به سلجوق سرسلسله ٔ سلجوقیان داده است . (تجارب السلف ص 259).
-
لاکیوس
لغتنامه دهخدا
لاکیوس . (اِخ ) نام یکی از بزرگان یونان قدیم و سرسلسله ٔلاکیادها. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 502).
-
زبری
لغتنامه دهخدا
زبری . [ زُ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به زبر. بطنی از بنوسامه و یا زبربن وهب سرسلسله ٔ بطن مذکور و لقب برخی از محدثان است . رجوع به زُبَر و ماده ٔ زیر شود.
-
سرخاب طبری
لغتنامه دهخدا
سرخاب طبری . [ س ُ ب ِ طَ ب َ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ فرقه ٔ سرخابیه از فرق زیدیه . رجوع به سرخابیه و خشبیه و خاندان نوبختی ص 255 شود.
-
قسیم الدوله
لغتنامه دهخدا
قسیم الدوله . [ ق َ مُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) لقب آق سنقر حکمران حلب و سرسلسله ٔ خاندان اتابکان موصل است . رجوع به آق سنقر شود.
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) عمربن علی الرسولی . سرسلسله ٔ رسولیان یمن است . به سال 625 هَ . ق . پس از مرگ مسعود ایوبی وی در یمن دعوی استقلال کرد. رجوع به ائمه ٔ رسولی و رسولیان یمن شود.
-
دیاکو
لغتنامه دهخدا
دیاکو. [ ک ُ ] (اِخ ) دیااکو. سرسلسله ٔ شاهان مادی . رجوع به دیااکو و ج 1 و 2 یشتها ص 584، 214 و مزدیسنا ص 119 و دیوکس و تاریخ ایران پیرنیا ص 50 شود.
-
رام بهشت
لغتنامه دهخدا
رام بهشت . [ ب ِ هَِ ] (اِخ ) نام زن ساسان سرسلسله ٔ ساسانیان . وی دختر گوزهر بازرنگی امیر استخر از امرای «بازرنگان » یا «بازرنگیان » بوده است . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2530 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود.
-
رباب
لغتنامه دهخدا
رباب . [ رُ ] (اِخ ) بنت ایادبن معد، و زن مضربن نزار سرسلسله ٔ قبیله ٔ مضر که از قبیله های نامی عرب بود. رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 287 شود.
-
زبری
لغتنامه دهخدا
زبری . [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبداﷲبن علأبن زبر از فرزندان زبربن وهب و سرسلسله ٔ بطن «بنوزبر» است و از پدر خویش روایت دارد. (از انساب سمعانی ) (لباب الانساب ).