کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرزمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرزمین
لغتنامه دهخدا
سرزمین . [ س َ زَ ] (اِ مرکب ) ملک .مملکت . ناحیت . کشور. اقلیم . مرز و بوم : سحرگه رهروی درسرزمینی همی گفت این معما با قرینی . حافظ.سرزمینی است که ایمان فلک رفته بباد.؟
-
جستوجو در متن
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) نام کوهی است در سرزمین ازد. (از معجم البلدان ).
-
بلغوظة
لغتنامه دهخدا
بلغوظة. [ ] (ع اِ) رستنیی است در سرزمین قیروان . (از دزی ).
-
کواتل
لغتنامه دهخدا
کواتل . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) منزلی است به راه رقه . (منتهی الارب ). نام منزلگاهی در راه رقه . (ناظم الاطباء). از نواحی سرزمین ذبیان بعد از سرزمین کلب . (از معجم البلدان ).
-
بجناکیة
لغتنامه دهخدا
بجناکیة. [ ب ِ کی ی َ ] (اِخ ) بجناک . سرزمین بجناک . || مردم سرزمین بجناک . رجوع به بجناک و نخبةالدهر دمشقی و ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون شود.
-
ظهور
لغتنامه دهخدا
ظهور. [ ظُ ] (اِخ ) شهری است در بحر از سرزمین مَهرة در اقصای یمن .
-
عرار
لغتنامه دهخدا
عرار. [ ع ِ ] (اِخ ) موضعی است در دیار باهله از سرزمین یمامة. (معجم البلدان ).
-
عفری
لغتنامه دهخدا
عفری . [ ع ِ را ] (اِخ ) نام آبی است در سرزمین فلسطین . (از معجم البلدان ).
-
فارة
لغتنامه دهخدا
فارة. [ فارْ رَ ] (اِخ ) نام کوهی در سرزمین اسپانیا است . (از معجم البلدان ).
-
واسلة
لغتنامه دهخدا
واسلة. [ س ِ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ای است از سرزمین یمامه به عربستان . (از معجم البلدان ).
-
درنگین
لغتنامه دهخدا
درنگین . [ دْرَ / دِرَ ] (اِخ ) نامی است که در قدیم به سرزمین سیستان می دادند. (از یسنا ص 61).
-
ران
لغتنامه دهخدا
ران . (اِخ ) (حصن ...) نام قلعه ای است در سرزمین روم . (از اقرب الموارد).
-
سبا
لغتنامه دهخدا
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) آبی است در سرزمین فزاره . (معجم البلدان ).
-
طار
لغتنامه دهخدا
طار. (اِخ ) کوهی است در بطن السلمی از سرزمین یمامه . (معجم البلدان ).