کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سردار ملی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سردار ملی
لغتنامه دهخدا
سردار ملی . [ س َ رِ م ِل ْ لی ] (اِخ ) لقبی است که به ستارخان داده اند. رجوع به ستارخان شود.
-
واژههای مشابه
-
علی سردار
لغتنامه دهخدا
علی سردار. [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) وی از سرداران لشکر سلطان محمود سلجوقی بود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 520 شود.
-
کهریزه سردار
لغتنامه دهخدا
کهریزه سردار. [ ک َ زَ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بوکان است که در بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع است و 235 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
جوهر سردار
لغتنامه دهخدا
جوهر سردار. [ ج َ هََ س َ ] (اِخ ) فاطمی که بسال 356 هَ . ق .969/ م . مصر را از کف امیر صغیر اخشیدی بیرون آورد و قلعه ٔ القهرة را در دره ٔ نیل ساخت . این قلعه اساس شهر حالیه ٔ قاهره گردید. (طبقات سلاطین اسلام ص 60).
-
سردار اسعد
لغتنامه دهخدا
سردار اسعد. [ س َ رِ اَ ع َ ] (اِخ ) علی قلی خان پسر حسینقلیخان . یکی از سران آزادی خواه دردوره ٔ مشروطیت بوده است . رجوع به حسینقلیخان شود.
-
سردار اقدس
لغتنامه دهخدا
سردار اقدس . [ س َ رِ اَ دَ ] (اِخ ) لقبی است که به شیخ خزعل داده اند.
-
سردار اکرم
لغتنامه دهخدا
سردار اکرم . [ س َ رِاَ رَ ] (اِخ ) لقبی است که به امیر اکرم داده اند.
-
سردار سپه
لغتنامه دهخدا
سردار سپه . [ س َ رِ س ِ پ َه ْ ] (اِخ ) لقب رضاشاه پهلوی بهنگام نخست وزیری وی .
-
سردار معظم
لغتنامه دهخدا
سردار معظم . [ س َ رِ م ُ ع َظْ ظَ ] (اِخ ) لقبی است که به تیمورتاش داده اند. رجوع به تیمورتاش شود.
-
قلعه سردار
لغتنامه دهخدا
قلعه سردار. [ ق َ ع َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش کرج شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 15 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
قلعه سردار
لغتنامه دهخدا
قلعه سردار. [ ق َ ع َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی خاور چقلوندی و 5هزارگزی جنوب خاوری اتومبیل رو خرم آباد به چقلوندی . موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری مالاریائی است . سکنه ٔ آن 18...
-
ارتیشتاران سردار
لغتنامه دهخدا
ارتیشتاران سردار. [ اَ س َ ] (پهلوی ، اِ مرکب )عنوان سردار کل سپاه ایران بزمان ساسانیان . ارتشتاران سالار. رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 81 شود.
-
باوان سردار
لغتنامه دهخدا
باوان سردار. [ س َ ] (اِخ ) دهی از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه در 2هزاروپانصدگزی شمال گوران . دارای 250 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
باغلوجه سردار
لغتنامه دهخدا
باغلوجه سردار. [ ج َ / ج ِ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زنجانرود بخش مرکزی شهرستان زنجان که در 45 هزارگزی شمال باختر زنجان و 4 هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 365 تن سکنه ، آب آنجا از قنات و زنجانرود تأمی...