کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ و سفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گیل سرخ
لغتنامه دهخدا
گیل سرخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) نام فارسی زُعرور باشد. (مخزن الادویه ). گیلک . گیل . رجوع به زعرور شود.
-
صلیب سرخ
لغتنامه دهخدا
صلیب سرخ . [ ص َ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به صلیب احمر شود.
-
صندل سرخ
لغتنامه دهخدا
صندل سرخ . [ ص َ دَ ل ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به صندل احمر شود.
-
حصار سرخ
لغتنامه دهخدا
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاندیز بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. واقع در پانزده هزارگزی شمال خاوری طرقبه ٔ سر راه شوسه ٔ قدیمی مشهد به قوچان . ناحیه ای است واقع در دامنه معتدل . دارای 482 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب می...
-
حصار سرخ
لغتنامه دهخدا
حصار سرخ . [ ح ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی شمال فدیشه . ناحیه ای است واقع در جلگه . معتدل . دارای 385 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات . اهالی به کشاورزی ...
-
دیمه سرخ
لغتنامه دهخدا
دیمه سرخ . [ م ِ س ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اربعه پائین (سفلا) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد با 12 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
دره سرخ
لغتنامه دهخدا
دره سرخ . [ دَرْ رَ س ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مشیز شهرستان سیرجان . واقع در 25هزارگزی جنوب باختری مشیز. سر راه مالرو گمناآباد به ده کوسه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دریای سرخ
لغتنامه دهخدا
دریای سرخ . [ دَرْ ی ِ س ُ] (اِخ ) بحر احمر. رجوع به بحر احمر ذیل بحر شود.
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چولائی خانه بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 35هزارگزی شمال خاوری مشهد دارای 550 تن سکنه است . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 53هزارگزی شمال فریمان . دارای 847 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری پاوه . سکنه ٔ آن 275 تن . آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان متصل به شوسه ٔ مبارکه به اصفهان . دارای 1406 تن سکنه است . آب آن از زاینده رود تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
ده سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سرخ .[ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدبیگی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان . واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری نهرآب . سکنه ٔ آن 200 تن . آب آن از چشمه های کوچک متعدد راه آن تابستان اتومبیل می توان برد. ساکنین از ایل ولدبیگی هستند. (از فرهنگ جغراف...
-
زبان سرخ
لغتنامه دهخدا
زبان سرخ . [ زَ ن ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان ، عضو معروف . (آنندراج ) : سرسبز از زبان سرخ خود بر باد داد آنکس که از اهل سخن چون طوطی از تقلید سر بر زد.میرزا عبدالغنی قبول (از آنندراج ).
-
سرخ خنگ
لغتنامه دهخدا
سرخ خنگ . [ س ُ خ ِ ] (اِ مرکب ) اشهب . اشقر. (مهذب الاسماء). صفت اسب است .