کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرخون
لغتنامه دهخدا
سرخون . [ ] (اِ) زیوری از زیورهای اسب . (یادداشت مؤلف ). || رنگی از اسب . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
کوه سرخون
لغتنامه دهخدا
کوه سرخون . [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان منوجان که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده سرخون
لغتنامه دهخدا
ده سرخون . [ دِه ْ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . واقع در 12هزارگزی شمال قلعه کلات مرکز دهستان . دارای 110 تن سکنه است . آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفه ٔدشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
-
جستوجو در متن
-
طهاوة
لغتنامه دهخدا
طهاوة. [ طُ وَ ] (ع اِ) سرشیر که مانند پوست تنک بالای آن جمع آید. || سرخون . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
دهنه بید
لغتنامه دهخدا
دهنه بید. [ دَ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجزبخش جبال بارز شهرستان جیرفت . واقع در 75هزارگزی جنوب خاوری مسکون با 250 تن سکنه . آب آن از چشمه تأمین می شود. مزارع مکان گرگان ، کنار زاغان ، لب گت ، سرخون جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
-
رفن
لغتنامه دهخدا
رفن . [رِ ف ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهر کرد. سکنه ٔ آن 915 تن . آب آن از رودخانه ٔ سرخون . محصول عمده ٔ آنجا غلات و برنج . صنایع دستی زنان آن گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
زارح
لغتنامه دهخدا
زارح . [ رَ ] (اِخ ) (ظهور نو) پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت . (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس ). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 ک...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ایام سلطنت نادرشاه در دارالسلطنه ٔ هرات متوطن و [زمان خان ] رئیس قوم خود بود. در ایام تسلط ...