کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرخس
لغتنامه دهخدا
سرخس . [ س َ رَ ] (اِ) نام دارویی است که آن را گیل دارو گویند و آن چوبکی باشد سیاه رنگ ، بر کنار دریای خزر که دریای گیلان باشد یابند و آن دو قسم است : نر و ماده . بجهت دفع کدودانه و امراض دیگر مفید است . (برهان ) (آنندراج ). سرخس ها در منطقه ٔ معتدله...
-
سرخس
لغتنامه دهخدا
سرخس . [ س َ رَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش سرخس شهرستان مشهد. دارای 5000 تن سکنه است . آب آن از قنات و رودخانه . محصول آن غلات و بنشن است . از ادارات دولتی بخشداری ، شهرداری ، کلانتری ، کلانتر مرز و اداره ٔ املاک دارد. مجموع نفوس آن 35483 تن است . آب م...
-
سرخس
لغتنامه دهخدا
سرخس . [ س َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان مشهد است که در خاور شهرستان و کنار مرز ایران و شوروی واقع است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). شهری است [ به خراسان ] بر راه و اندر میان بیابان نهاده و ایشان را یکی خشک رود است که اندر میان بازار می...
-
واژههای مشابه
-
سرخس سرا
لغتنامه دهخدا
سرخس سرا. [ س ُ رَ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مشهدریزه ٔ میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. هوای آن معتدل . دارای 106 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه . محصول آن غلات ، زیره ، پنبه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
قراتپه ٔ سرخس
لغتنامه دهخدا
قراتپه ٔ سرخس . [ ق َ ت َپ ْ پ ِ ی ِ س َ رَ ] (اِخ ) جائی است در سرخس که آن را شیرسیل میگویند. رجوع به تاریخ غازان چ انگلستان ص 16، 24، 26، 49، 45، 86، 94 و 95 شود.
-
جستوجو در متن
-
ساریگا
لغتنامه دهخدا
ساریگا. (اِخ ) نام قدیم سرخس . رجوع به سرخس شود.
-
چیلدارو
لغتنامه دهخدا
چیلدارو. (اِ) نام فارسی سرخس است . رجوع به سرخس شود.
-
بطارس
لغتنامه دهخدا
بطارس .[ ب َ رِ ] (معرب ، اِ) به یونانی نام دوایی است که آنرا سرخس نیز گویند و آن چوبکی باشد سیاه رنگ و چون بشکنند مغز آن فستقی بود کدو دانه را نافع است . (برهان ) (از آنندراج ). مأخوذ از یونانی یک قسم دارویی که در دفع کدو دانه بکار میبرند و سرخس نی...
-
کریک
لغتنامه دهخدا
کریک . [ ک َ ] (اِ) در چالوس نام نوعی سرخس است . (یادداشت مؤلف ).
-
فلجون
لغتنامه دهخدا
فلجون . [ ] (معرب ، اِ) سرخس است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
فطارلیس
لغتنامه دهخدا
فطارلیس . [ ] (معرب ، اِ) سرخس . (از فهرست مخزن الادویه ).
-
فطریس
لغتنامه دهخدا
فطریس . [ ] (معرب ، اِ) سرخس . (از فهرست مخزن الادویه ).
-
اسفلینین
لغتنامه دهخدا
اسفلینین . [ ] (معرب ، اِ) ایمیونیطس . نوعی سرخس از طایفه ٔ کثیرالارجل .