کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرجه
لغتنامه دهخدا
سرجه . [ ] (اِخ ) نام دهی است از دهات قزوین که به اردشیر بابکان منسوب است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 57).
-
سرجه
لغتنامه دهخدا
سرجه . [ س َ ج َ ] (اِخ ) نام عده ای از قراء که در سوریه واقع است ، از آن جمله است سرجه در بخش های المعره ، ادلب و جبل سمعان و سرجة کبیرة و سرجة صغیرة. (از المنجد).
-
سرجه
لغتنامه دهخدا
سرجه . [ س َ رَ ج َ / ج ِ ] (اِ)پنگان و اندازه ٔ تعیین آب . (ناظم الاطباء). کاسه ٔ مسین گردی که در ته آن سوراخی است ، و این کاسه را در کاسه ٔ بزرگتری که پر از آب است قرار دهند و بعنوان ساعت آبی از آن استفاده میکنند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
شادشاپور
لغتنامه دهخدا
شادشاپور. (اِخ ) (شهر) نام شهر قزوین . حمداﷲ مستوفی بنقل از کتاب التبیان درباره ٔ آن نویسد: «شاپوربن اردشیر بابکان ساخته است و شادشاپور نام نهاده وهمانا آن شهری بوده که در میان رودخانه های خررود و ابهررود میساخته اند و آنجا اطلال بارو پدید است و مردم...
-
سرا
لغتنامه دهخدا
سرا. [ س َ ] (اِ) سرای . از پارسی باستان «سراده » ، اوستا «سراذه » ، ارمنی عاریتی و دخیل «سرهک »، «سره » . عربی عاریتی و دخیل سرادق (خانه و بیت ، کوشک و قصر، بنای عالی ). بارگاه . منزلگاه . اندرون و حرم . رجوع کنید به سرای . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معی...
-
استعارة
لغتنامه دهخدا
استعارة. [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) استعارت . بعاریت خواستن چیزی را. (منتهی الارب ). عاریت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || تنها شدن . انفراد. یقال : استعور؛ اذا انفرد. (منتهی الارب ). || دست بدست گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ). || استعارة ادعاء معنی ا...