کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخونت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخونت
لغتنامه دهخدا
سخونت . [ س ُ ن َ ] (از ع ، اِمص ) گرم بودن . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به سخونة شود.
-
واژههای همآوا
-
سخونة
لغتنامه دهخدا
سخونة. [ س ُ ن َ ] (ع مص ) گرم گردیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سخونت شود.
-
ثخونت
لغتنامه دهخدا
ثخونت .[ ث ُ ن َ ] (ع مص ) سطبر و سخت گردیدن . ثخانت . ثخن .
-
جستوجو در متن
-
سخونة
لغتنامه دهخدا
سخونة. [ س ُ ن َ ] (ع مص ) گرم گردیدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به سخونت شود.
-
تب مطبقه
لغتنامه دهخدا
تب مطبقه . [ ت َ ب ِ م ُ ب ِ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تب دموی لازم است و بر دو نوع بود: یکی از عفونت خون در عروق و خارج عروق خیزد و دیگری از سخونت خون و غلیان آن بدون عفونت . (از بحر الجواهر).
-
تب عفونی
لغتنامه دهخدا
تب عفونی .[ ت َ ب ِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حمی العفن . آن است که اخلاط بسبب عفونتی که در آن پدید آید سخونت یابد آنگاه این سخونت به روح و جرم قلب سپس بدیگر اعضاءکشد. (بحر الجواهر). فراوان ترین انواع تب ها، تب های امراض عفونی است که بواسطه ٔ تأ...
-
یاهیا
لغتنامه دهخدا
یاهیا. [ هی یا ] (اِخ ) صاحب مجمل التواریخ ذیل طوفان نوح آرد: و اندر کتاب سیر چنین خواندم که از سخونت آب عذاب ، قیر کشتی همی گداخت ، پس خدای تعالی نامی از نامهای بزرگ بیاموختش و آن نام یاهیا است . نیز همین نام را ابراهیم علیه السلام همی خواند تا آتش ...
-
حرارت
لغتنامه دهخدا
حرارت . [ ح َ رَ ] (ع مص ، اِمص ) حَرارة. گرمی . حرور. گرما.گرم شدن . حَرّ (در تمام معانی ). مقابل برودت . سخونت . تبش . تف . تفتگی . تاب . کیفیت ملموسه ٔ فاعله ای که ازشأن آن تصعید رَطْب و ترسیب یابس است : گفتم حرارت است هم او مادر او ریاح گفتا برو...
-
گرم شدن
لغتنامه دهخدا
گرم شدن . [ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گرما یافتن . حرارت پذیرفتن . سُخُن . (دهار) (منتهی الارب ). سُخونَت . اِصطِلاء. (منتهی الارب ) : بچند روز دگر آفتاب گرم شودمقر عیش بود سایه بان و سایه ٔ بان . سعدی (قصاید چ فروغی ص 55). || حَرّ. (دهار). حرارت . (ده...
-
ثعلب
لغتنامه دهخدا
ثعلب . [ ث َ ل َ ] (ع اِ) روباه ماده یا عام است . روبه . گته سک . و در اختیارات بدیعی آمده است : بپارسی روباه گویند چون به آب بپزند و بر مفاصل طلا کنند بغایت نافع بود خاصه همچنان زنده بپزند وزمانی نیک در آن آب نشینند اما بعد از تنقیه این عمل کنند و پ...
-
اشترغاز
لغتنامه دهخدا
اشترغاز. [ اُ ت ُ ] (اِ مرکب ) بیخ درخت انجدان است و صمغ آنرا انگوزه خوانند و بعضی گویند گیاهی است که بیخ آنرا آچار سازند و معنی آن شو»الجمال است و عربان زنجبیل العجم خوانند. تب ربع را مفید باشد. (برهان ) (آنندراج ). مرکب از دو کلمه ٔ فارسی اُشتر و غ...
-
طوفان نوح
لغتنامه دهخدا
طوفان نوح . [ ن ِ نو ] (اِخ ) مصیبت و بلیه ای که بر بنی نوع بشر آمده و هیچ یک از بنی نوع بشر جز هشت نفر خانواده ٔ نوح رهائی نیافتند. (قاموس کتاب مقدس ). فروگرفتن قسمتی بزرگ یا همه ٔ زمین در زمان نوح . صاحب مرآت جهان نما آورده که : اهل تاریخ از سه طوف...